نقد من از فیلم ساعت پنج عصر
فیلم پنج عصر ساخته مهران مدیری، از معدود فیلمهای خوبی بود که در ماههای اخیر تماشا کردم. فیلمی که انتقادی درست از جامعه ارایه میدهد. سیامک انصاری در این فیلم روزی پر ماجرا را تجربه میکند که در آن اتفاقات فراوانی رخ میدهد. اتفاقاتی که کم و بیش با آنها مواجه میشویم و بسیاری از وقایع فیلم آشنا بهنظر میرسند. شاید بعضی از دقایق فیلم بیش از حد طولانی باشند و کمی حوصله سر بر بهنظر برسند، اما این نمیتواند از ارزشهای فیلم کم کند. کمدی نقشی کمرنگ در فیلم دارد و نمیتوان به ساعت پنج عصر به دید یک فیلم کمی نگاه کرد. بسیاری خندهدار نبودن فیلم را یک نقطه ضعف بزرگ قلمداد کرده که ناشی از ذهنیتی است که بیننده قبل از تماشای فیلم داشته و این انتظار باعث بهوجود آمدن نظرات منفی شده است. سکانس بازجویی مهران مدیری از سیامک انصاری یکی از بهترین سکانسهای فیلم بود و برخلاف دیگر دقایق فیلم، واقعا خندهدار بود. شاید این حجم از اتفاقات آن هم در یک روز کمی غیرمنطقی بهنظر برسد، اما این موضوع نیز چیزی از ارزشهای فیلم کم نمیکند. مهران مدیری در اولین تجربه خود در ساخت یک فیلم سینمایی موفق عمل کرده و قطعا ارزش دیدن دارد.
یک بازی کاملا معمولی
بازی The Legend of Zelda: Botw بازی اکشن ماجرایی خوبی است. محیط بازی بسیار زیباست و گرافیک بازی، با توجه به ظرفیتهای کنسول نینتندو سوئیچ، خیره کننده است. در ساعات اول بازی، از این همه آزادی عمل برای انجام فعالیتهای متفاوت، شگفتزده و هیجانزده خواهید شد. داستان بازی نیز در نگاه اول، اگرچه کلیشهای، اما جذاب به نظر میرسد. اما بازی Botw واقعا آن بازی شاهکار و بینقصی که دیگران ادعا میکنند، نیست. اول از همه، سیستم مبارزات بازی را در نظر میگیریم. درست است که بازی Botw قرار نیست یک بازی اکشن خالص باشد، اما سازندگان سعی کردن تا سیستم مشخصی را برای آن در نظر بگیرند که حتی شباهتی نیز به بازیهای Nioh یا Dark Souls دارد. این سیستم شاید در اول کمی سخت به نظر برسد، اما خیلی زود آن را یاد خواهید گرفت، هر چند که در برابر بعضی دشمنان، واقعا به مشکل خواهید خورد. اما همین سیستم که در بازی خوب عمل میکند، در مبارزه با باسهای بازی کاملا ناپدید میشود. باسهای بازی آنقدر ساده هستند که خیال میکنید در حال انجام یک بازی کژوال برای کودکان زیر 4 سال هستید. این مشکل در سایر قسمتهای بازی نیز دیده میشود. بازی هم برای کودکان هم برای بزرگسالان ساخته شده است و این دو پارگی، بدجوری به آن ضربه زده است. یک کودک در بسیاری از قسمتها، با مشکل مواجه میشود و یک بزرگسال نیز هنگام بازی، خیال میکند که مشغول انجام یک بازی بچگانه خسته کننده است. برای مثال، مبارزه با لاینلها که یک دشمن معمولی حساب میشوند، فوقالعاده سخت است و مرگ شما حتمی است، اما در عین حال، پس از اینکه ساعتها صرف رسیدن به یک باس بسیار هایپ شده میکنید، میبینید که با فشار دو دکمه و در کمتر از 3 دقیقه میتوانید او را شکست دهید. همچنین، محیط اوپن ورلد بازی نیز به اشتباه با بازیهای اوپن ورلد دیگر مقایسه میشود. اگرچه هایرول سرزمین زیبایی است و دارای محیطهای مختلف است، اما پس از مدتی، از گشت و گذار بیهدف در این دنیایی که خیلی سریع یکنواخت میشود، خسته خواهید شد. مأموریتهای جانبی بازی نیز هیچکدام، به هیچ وجه، هیچ جذابیتی ندارند. شما یا باید یک آیتم خاص را نشان فردی بدهید، یا از یک موجود، چند نمونه جمع کنید یا اینکه از جایی عکس بگیرید. این مأموریتهای خیلی زود گیمر را دلسرد میکنند و عملا، گشتن در هایرول، هیچ فایدهای ندارد، مخصوصا که در بازی، نه سیستم پیشرفتی وجود دارد، نه جوایز ارزشمندی انتظار شما را میکشند. همین عدم وجود سیستم پیشرفت هم عامل دیگری است که شما را ترغیب میکند تا تنها داستان بازی را که پس از مدتی جذابیت خود را از دست میدهد، زودتر تمام کنید. انجام دادن فعالیتهای مختلف و پیدا کردن گنجها، هیچ اهمیتی ندارد، زیرا نه کاراکتر شما قدرت جدید و خاصی به دست میآورد و نه گنجها شامل آیتم خاص و مفیدی میشوند. نهایتا 50 الماس یا یک شمشیری که پس از 3 بار مبارزه از بین میرود، پیدا خواهید کرد. در کل، بازی The legend of Zelda: breath of the wild، بازی اکشن ماجرایی بدی نیست، اما به هیچ وجه در حد و اندازههای تبلیغاتی که برای آن شده نیست و در مقایسه با دیگر بازیهای بزرگ اوپن ورلد، مانند Skyrim، خیلی سریع جذابیت و اهمیت خود را از دست میدهد.
شوخی های درست
درسینمایی که گاه آثاری مبتذل بادیالوگ هایی مستهجن به خودلباس طنزنقادانه می پوشانند کمتر فیلم طنزی نمایان میگردد که تاحدزیادی خودراازشتی سخافت دورنگاه داردودرعین حال باشوخی هایی زیبا ومطنزوبه دورازلودگی تو ذوق دل تماشاگران بدست اورد. خوب بد جلف نمونه ای بارزازچنین فیلم هایی است.درفیلم تاحد زیادی ازابتذال دوری شده وشوخی هاباریتم مناسب درفیلم گنجانده شده است.اگرچه دربعضی نقاط فیلم صحنه ها وکلمات نامشروع ونامناسب به کاررفته اما همانندفیلم هایی چون گشت2والبته 3بیگانه پایه های فیلم برستون های سست ابتذال بنا نگشته است.روال داستان منطقی واتفاقات ان بااستنادبه واقعه قبلی ودلایل مستدرک بدور ازگنگی ماجرا ونافهمی برای ذهن مخاطب روی قاب دوربین رفته است. همچنین ریتم کاملا مناسب واستفاده ازشوخی های سمفونیک ونوستالژی های خارج فیلم خنده آور ذهن مخاطب را گرم نگاه داشته ومجالی برای از دست دادن سکانس ها توسط مخاطب اختیارنکرده است. البته که خالی ازلطف نیست تعدادی ازاشتباهات فیلمسازوضعف های فیلم رابه ذکراورد که3اشتباه محرزترازبقیه به نظر میرسد: 1.رابطه ی شخصیت مقتول اصلی فیلم با باشگاه سوار کاری به صورت واضح آشکارنگشت که نشان دادن آن چندان پیچیده نبود. 2.سکانس به دام افتادن 4شخصیت اصلی داستان بدست شخصیت سپندامیرسلیمانی شیوه رهایی ازدست او که کمی نامتعارف وغیرقابل باوربود.** 3.سکانس آخر که مربوط نحوه قتل مقتول اصلی فیلم بود که به شدت ضعف آشکار داشت که برای اکثرامشهود بود که جداازآن ضعف کوچکی بوددرابطه با این که دراوایل داستان عنوان شد گردنش شکسته ولی هنگام سقوط به دره مقتول به صورت ایستاده وسرپاافتاده وامکان شکستگی گردن وجودندارددرضمن درسکانس اوایل فیلم تپه ای دراطراف رودخانه وجود نداشت که مقتول از ان سقوط کند.*** **مشکل اصلی اینجاست که در ادامه ی فیلم چنین نقصی دراسلحه دیده نشد درست است که اسحه ها گلوله رابه عقب شلیک میکردن اما هیچوقت بدون ضربه به ماشه شلیک نکرد. ***شاید این کارعمدا به دست سازنده صورت گرفته که ممکن است خود بعدا به این اشتباه پی برده است.
نقد و بررسی بازی JAVELIN FIGHTING
به نام خدا نقد و بررسی مختصر بازی JAVELIN FIGHTING توضیحات بازی: یک بازی هیجان انگیز بر اساس فیزیک ragdoll است. در این بازی شما باید همه stickmans های دیگر را با پرتاب نیزه ها بکشید. با کشیدن انگشت خود بر روی صفحه اماده ی پرتاب نیزه شوید و با نشانه گیری بر روی هدف آن ها را از پای در آورید. - فیزیک واقع گرایانه - گیم پلی پویا - قهرمانی - جلوه های صوتی عالی - کنترل های ساده - تیراندازی مانند گیم پلی با پشتیبانی از رزولوشن بالا برای تجربه بازی بهینه در گوشی و تبلت را برای شما فراهم می کند طریقهٔ بازی: طریقهٔ بازی کردن بسیار سادست فقط باید دشمنتان که بر روی برج دیگرست را با کشیدن انگشت بر روی صفحه و نشانه گیری و پرتاب نیزه بکشید و امتیاز خود را بالاتر ببرید.بازی تا زمانیکه جان شما تمام شود و بمیرید ادامه دارد و می توانید با کشتن بیشتر رکورد بزنید گرافیک: این بازی دارای گرافیک ساده و در عین حال جذاب و بانمکی است که هیچ وقت پلیر از گرافیک این بازی دلسرد نخواهد شد و میشود گفت که این بازی از بازی های هم سطحش زیباتر نیز هست صداگذاری: صدا گذاری این بازی بسیار زیبا و جذاب است تمامی صدا گذاری ها بسیار مناسب انتخاب شده است و شما می توانید از بازی کردن لذت ببرید گیم پلی: این بازی گیم پلی بسیار زیبایی دارد و خوشبختانه از این نظر کمبودی ندارد و به همین دلیل است که این بازی از بازی های هم رده اش جذابتر به نظر میرسد معایب: 1-امروزه اکثر بازی ها قابلیت مولتی پلیر و آنلاین بازی کردن را دارند و این بازی هم بدلیل شیوهٔ بازی می توانست به یکی از بازی های آنلاین زیبا تبدیل شود اما متأسفانه تا آپدیت حال حاضر این قابلیت اضافه نشده است 2- این بازی بدلیل یکنواختی بعد از یکمدت از جذابیتش کم و کسل کننده می شود جمع بندی: حتما توصیه می شود این بازی رو امتحان کنید حتی برای یکبار چون این بازی تا مدت ها شما را مشغول خودش می کند ممنون از شما بابت زمانی رو که گزاشتید و مطالب رو خوندید ممنون از سایت LOOKETO "AMIR"
محتوای پنهان در پیچیدگی فرم
هجوم فیلم عجیبی است، مخصوصاً اگر ۱۰ دقیقه پس از شروع آن به سالن سینما برسید. با این اوصاف شاید حدود یکسوم مدت فیلم، نیاز به زمان برای هماهنگ شدن با فضای ناآشنا و وهمآلود آن داشته باشید. تم داستانی هجوم بیشک در سینمای ایران منحصربهفرد و تا حدودی جسورانه است. اگر پیش از دیدن این فیلم، ماهیگربه -دیگر اثر شهرام مکری- را دیده باشید، با فرم روایی آن به صورت یک پلان-سکانس آشنا خواهید بود. به جرات میتوان گفت شهرام مکری استاد اجرای این فرم بدون ضربه زدن به داستان و در واقع استفاده از آن به گونهای کاملاً در خدمت خط روایی اثر است. اما چیزی که بیش از روایت غیرمعمول هجوم میتواند توجه یک بیننده کنجکاو را جلب کند، اشارات ظریف موجود در موضوع کلی داستان و بعضی دیالوگهای خاص رد و بدل شده میان شخصیتهای آن است که به نظر میرسد به گونهای استادانه در میان لایههای پر زرق و برق ظاهری گنجانده شده است، دقیقاً مشابه حدسهایی که میشد به هنگام تماشای ماهیگربه در این باره داشت. آیا دنیای عجیب، تاریک و سرشار از تناقض و معضل فیلم هجوم نگاشتی غیرمستقیم به دنیای پیرامون ماست؟ پاسخ این سوال تنها در اختیار نویسندگان فیلم است. یکی دیگر از ویژگیهای فیلم هجوم بازی بسیار خوب بازیگران آن، به ویژه عبد آبست است که قطعاً بینندگان حرفهای سینمای ایران را وادار به دنبال کردن آثار آینده این بازیگر-کارگردان خوشفکر میسازد. در خاتمه، مهمترین نکتهای که درباره اثری مانند هجوم به ذهن متبادر میشود این است که «هجوم را باید دید، آن هم نه یک بار».
محتوای پنهان در پیچیدگی فرم
هجوم فیلم عجیبی است، مخصوصاً اگر ۱۰ دقیقه پس از شروع آن به سالن سینما برسید. با این اوصاف شاید حدود یکسوم مدت فیلم، نیاز به زمان برای هماهنگ شدن با فضای ناآشنا و وهمآلود آن داشته باشید. تم داستانی هجوم بیشک در سینمای ایران منحصربهفرد و تا حدودی جسورانه است. اگر پیش از دیدن این فیلم، ماهیگربه -دیگر اثر شهرام مکری- را دیده باشید، با فرم روایی آن به صورت یک پلان-سکانس آشنا خواهید بود. به جرات میتوان گفت شهرام مکری استاد اجرای این فرم بدون ضربه زدن به داستان و در واقع استفاده از آن به گونهای کاملاً در خدمت خط روایی اثر است. اما چیزی که بیش از روایت غیرمعمول هجوم میتواند توجه یک بیننده کنجکاو را جلب کند، اشارات ظریف موجود در موضوع کلی داستان و بعضی دیالوگهای خاص رد و بدل شده میان شخصیتهای آن است که به نظر میرسد به گونهای استادانه در میان لایههای پر زرق و برق ظاهری گنجانده شده است، دقیقاً مشابه حدسهایی که میشد به هنگام تماشای ماهیگربه در این باره داشت. آیا دنیای عجیب، تاریک و سرشار از تناقض و معضل فیلم هجوم نگاشتی غیرمستقیم به دنیای پیرامون ماست؟ پاسخ این سوال تنها در اختیار نویسندگان فیلم است. یکی دیگر از ویژگیهای فیلم هجوم بازی بسیار خوب بازیگران آن، به ویژه عبد آبست است که قطعاً بینندگان حرفهای سینمای ایران را وادار به دنبال کردن آثار آینده این بازیگر-کارگردان خوشفکر میسازد. در خاتمه، مهمترین نکتهای که درباره اثری مانند هجوم به ذهن متبادر میشود این است که «هجوم را باید دید، آن هم نه یک بار».
اکشنی خوب و سرگرم کننده
قسمت اول جان ویک فیلمی بود که میتوان گفت ازنظر فیلمنامه فیلمی بی محتوا بود ولی اکشنه قابل قبولی به نمایش میذاشت حالا قسمت دوم این فیلم که با فاصله ی سه سال نسبت به نسخه اول عرضه شده است که میتوان گفت اگر از قسمت اول خوشتان امده از نسخه ی دوم هم میتوانید لذت ببرید. داستان قسمت دوم جان ویک بهتر از نسخه اول است و دیگر ان فیلمنامه ی بسیار ساده را ندارد و پیشرفت قابل توجهی کرده است.سکانس های مبارزه فیلم شاید در برابر عناوینی مثل دو گانه raid حرف زیادی برای گفتن نداشته باشد ولی در مقایسه با فیلم های دیگر هالیوودی حرف زیادی برای گفتن دارد. ولی مشکل اساسی سکانس های اکشنه فیلم در بعضی سکانس ها بی منطقی ریاد ان است مثلا در یکی از سکانس های فیلم شاهد تیراندازی جان ویک و بدمن فیلم دور یک حوض بزرگ هستیم که جمعیت زیادی دور ان هستند.شخصیت های فیلم به هم تیراندازی میکنند بدون اینکه قادر به دیدن همدیگر باشند و انگار هیچ احتمالی به برخورد گلوله هایشان به مردم بیگناه نمیدهند. در کل میتوان گفت که نسخه دوم جان ویک ادامه ی ابرومندانه ای است که میتوان از ان لذت برد
نقد و برسی عنوان "Fortnite" نسبت به بازی رقیب!
این بازی خیلی خوب توانسته که خودش را در دل گیمر ها جا کند و جای پیشرفت دارد. از نظر سطح گرافیک بازی وگیمپلی خوب است ولی بعضی از قابلیت ها مانند خرید اسحله در حین بازی یا ضربه با سلاح سرد اگر به بازی اضافه شود خوب میشود.یک نمره منفی این بازی این است که در بخش عادی بازی که رایگان است خیلی سخت میتوان آیتم های بازی را دریافت کرد. این بازی نسبت به رقیب اصلی اش یعنی بازی PUBG توانسته خوب عمل کند ولی از نظر خیلی از منتقدین و گیمرا ها نمی تواند به پابجی(PUBG)برسد و این بازی نسخه کپی بازی پابچی می باشد
نقد و بررسی بازی Fallout 4
مقدمه سری بازی های Fallout که ساخته " تاد هاوارد " است، قطعا جزو متفاوت ترین بازی ها بوده و هست ولی متاسفانه کمتر کسی هست که درباره ی این بازی اطلاعات یا آگاهی داشته باشه. در نقدی که بنده خواهم کرد بازی Fallout 4 را از جهات مختلف و طبقه بندی شده بررسی می کنم پس با بنده همراه باشید. داستان قطعا یکی از نقاط قوت بازی های تاد هوارد و کلا شرکت بازی سازی بتسدا ( سازنده این بازی ) داستان بازی است و برای درک بازی باید زبان انگلیسیتون خوب باشه ! بگذریم، حالا بریم سراغ داستان بازی: داستان بازی از اونجایی شروع میشه که شما و همسرتان به همراه نوزاد خانواده که اسمش شاون و پسر شماست ! وارد پناهگاهی می شید تا از بمب اتمی که در حال پرتابه در امان باشید ! یک شروع هیجانی ! در پناهگاه شما و همسرتان به همراه نوزادتان اصطلاحا فریز می شید ! و به یه خواب چندین ساله می رید و زمانی که بیدار می شید زن شما را کشته و نوزادتان را برداشته و فلنگ را می بندند! و داستان از اینجا شروع می شه و باید به دنبال پسرتان بروید و او را پیدا کنید! بقیه داستان رو نمی گم تا اسپویل نشه! گیم پلی یکی از ویژکی های این بازی گیم پلی آن است و دارای آبشن ! های مختلفی است و حرفی برای گفتن دارد! می توان به تیراندازی از دید شخصیت اول، ساخت و ساز پناهگاه ها با هر چیزی که به دست می آورید و بازی کردن با دید شخصیت سوم اشاره کرد. و صد البته سیستم دیالوگی بازی! که برای افرادی که زبانشان خوب نیست تبدیل به کابوسشان می شود! بله درست شنیدید چرا که انتخاب های غلط باعث می شه که داستان بازی را به کلی و بر خلاف میلتان تغییر دهید، پس اگه در زبان انگلیسی خوب نیستید پیشنهاد می کنم سمت این بازی نرید ! گرافیک گرافیک بازی در حد قابل قبول و میشه گفت زیبایی قرار داره و ناظر گرافیک هنری خوبی هستیم ! ساختمان ها و مغازه هایی که توسط بمب های اتمی خراب شده اند به خوبی و لذت بخش طراحی شدند و دلهره ی خاصی به شما دست می ده ! که البته اونم حال می ده و لذت بخشه ! خلاصه از قدم زدن در محیط بازی لذت می برید . و اما می رسیم به کلمه تلخ باگ ! متاسفانه و باز هم متاسفانه ! مشکلی که از بازی های شرکت بتسدا می توان گرفت چیزی نیست جز باگ! اینجا باگ و آنجا باگ و همه جا باگ! یه ذره اغراق کردم! ولی حتی از بازی های یوبی باگ هم ناظر باگ های زیادی هستیم. پس خودتون رو برای باگ آماده کنید! وسط بازی کردن بودیم طبق معمول ! و داشتیم فال اوت ۴ رو بازی می کردیم که به یک باگ خفننن رسیدیم! داشتم برای زنده ماندن یکی از دوستان داخل بازی (اسمشو نمیگم تا اسپویل نشه) با گفتگو با کسی تلاش میکردیم که یهو از وسط گفتگو دیدم که داره دور میشه و راه میره و هنوزم در مود گفتگو بودیم! همینطور دور تر و دور تر می شد و متاسفانه آن دوست عزیز که با گفتگو میشد زنده نگهش داریم! عمرشو داد به شما! این باگ واقعا رو مخ بود! سخن آخر ! Fallout 4 قطعا یکی از بهترین بازی هایی بود و هست که بازی کردم و هیچوقت از یادم نمیره ولی باگ ها با توجه به این که در مراحل داستانی بازی یه مقدار تاثیر منفی می گذارند! از لذت بازی کمی کاسته می شه ولی خیلی کم! ولی بهتون قول می دم اگه داستان بازی رو بفهمید عاشق بازیش می شید بدون شک ! و ارزش پولش رو داره ! همچنین از بر و بچ باحال گروه لوکتو نهایت تشکر رو دارم بابت هدف مهمی که دارند و باعث ارتقای کیفیت رسانه ای زندگیمون شدند! ( یکم سنگین صحبت کردم !) همگی روزتون خوش !
پایان یک افسانه
داستان بازی یک سال بعد از Arkham City را روایت میشود اینبار راک استدی با معرفی شخصیتی ناشناخته و مرموز یک قدم جلوتر از کمیک های بتمن گذاشته است که شخصیت او تا انتهای بازی مشخص نیست. داستان بازی بسیار امیدوار کننده مانند گرافیک سینمایی و جزییات خیره کننده است. اگرچه راک استدی همان سیستم مبارزات Arkham City را در این نسخه قرار داده است اما این نمیتواند امتیاز منفی برای این بازی باشد. راک استدی به خوبی به این سگانه برای همیشه پایان داد و ثابت کرد شوالیه تاریکی در مقابل دشمنان ایستادگی کرد و شهرش را نجات داد اما در آخر شخصیت مخفی او برای دنیا فاش شد. در سکانس پایانی بازی بروس وین به عمارت خود باز میگردد و با خدمتکار وفادارش آلفرد دیدار کوتاهی میکند لحظه ای نمیگذرد که انفجاری رخ میدهد چند سال بعد آلفرد شهردار گاتهام میشود و خود را برای عروسی اوراکل و رابین آماده میکند. در همین لحظه در یک خیابان شبحی مانند بتمن را مشاهده میکنیم و بازی به اتمام میرسد