در ابتدای فیلم 21 Bridges شاهد هستیم که آندره، قهرمان داستان، در کودکی پدرش را از دست میدهد و از آن زمان تصمیم میگیرد تا برای اجرای عدالت، از هیچ عملی سر باز نزند. مشکل فیلم 21 Bridges از همین قضیه نشأت میگیرد که آندره، آن چنان بر این تصمیم خود پافشاری میکند که تبدیل به شخصیتی تک بعدی میشود.
داستان فیلم 21 Bridges درباره این افسر پلیس با بازی چدویک بوزمن (Chadwick Boseman) است که به دلیل قساوت در مواجهه با خلافکاران و کشتن تعداد زیادی از آنها، زیر ذرهبین امور داخلی پلیس نیویورک است. او در پرونده جدید خود وظیفه دارد تا دو سارق را که هشت افسر پلیس را به قتل رساندهاند، تا قبل از طلوع خورشید که زمان باز شدن 21 پل منهتن است، بازداشت کند.
سوژه فیلم 21 Bridges سوژه بدی نیست اما مشکل اصلی آن، نه فقط چالههای داستانی بلکه عدم توجه کافی به شخصیتها، مخصوصا شخصیت آندره است که قرار است قهرمان این داستان باشد. لحظاتی در فیلم وجود دارد که احساس میکنید آندره قرار است از نظر اخلاقی به چالش کشیده شود، اما این اتفاق هیچوقت رخ نمیدهد. علیرغم هر آنچه که آندره مشاهده میکند، طرز فکر او تغییری نمیکند و او همچنان به اصول خود پایبند و در نتیجه، شخصیتی منفعل است و مخاطب نمیتواند با او ارتباط برقرار کند. آندره سالهاست که به عنوان کارآگاه در نیروی پلیس فعالیت میکند و عملکرد خوبی هم دارد، اما زمانی که متوجه میشود پلیس در سرقتی خونین نقش داشته است، به تنها چیزی که اهمیت میدهد بازداشت پلیسهای فاسد است و هیچگاه درباره ماهیت خود و خطی که میان خوب و بد در ذهن خود کشیده، دچار تردید نمیشود. با وجود اینکه کاملا مشخص است خوب و بد در نیویورک سال ۲۰۱۹ (یا هر شهر دیگری در جامعه امروزی) معنای خود را از دست دادهاند و تمایز میان آنها سخت است، اما آندره همچنان با تفکری قدیمی به کار خود نگاه میکند. او خود را شمشیر عدالت و قاضی و جلاد میبیند و همین مسئله باعث میشود تا نتوان او را به چشم پروتاگونیست نگاه کرد. او را حتی نمیتوان به عنوان یک ضدقهرمان شناسایی کرد چون بر خلاف تفکر او، جبهه آدمهای خوب، واقعا جبهه آدمهای خوب نیست و حتی در سکانسی نیز از کنار مرگ یک شهروند معمولی نسبتا بیتفاوت رد میشود. آندره در فیلم 21 Bridges، یک پلیس وظیفه شناس معرفی میشود، اما او در واقع انسانی است که تنها ترازوی معتبر را ترازوی درون خود میداند و شخصیت او فراتر از این ترازوی اخلاقی نمیرود.
به همین جهت، واقعا نمیتوان کاپیتان کلانتری 85 منهتن و پلیسهای زیر دستش را آدمهای بد این داستان دانست. هرچند که فیلم برای تعریف قصد و توجیه اقدامات آنها تلاش زیادی نمیکند، اما نیت کاپیتان مککنا برای حمایت از نیروهای پلیس، قابل درک است و در برابر آندره، آدم چندان بدی به نظر نمیرسد. در آمریکایی که نیروی خدمتگذار را از پشتیبانی و حمایت کاملا ناامید کرده است، نه تنها عجیب نیست که یک کاپیتان پلیس به زیردستانش کمک کند، بلکه حتی میتوان کاپیتان مککنا را تحسین کرد که برای نجات زندگی شخصی پلیسهای کلانتریاش، دست به چنین اعمال خطرناکی میزند و اعتبار خود را به خطر میاندازد.
متأسفانه مت کارناهان (Matt Carnahan)، نویسنده فیلمنامه 21 Bridges توجه زیادی به این تقابل اصول اخلاقی و چالش ناشی از آن نکرده است و نگاه سطحی او باعث شده تا ظرفیت بالقوه فیلم بلااستفاده بماند. بسیاری از کاراکترهای فیلم نیز کارهای احمقانه و سوالبرانگیزی انجام میدهند. در کل، فیلمنامه 21 Bridges را میتوان نقطه ضعف آن دانست.
با این حال، اگر بتوان از این مشکلات فیلم 21 Bridges چشمپوشی کرد، میتوان با دیدن آن سرگرم شد. اگرچه فیلم 21 Bridges یک فیلم پلیسی معمایی متداول نیست و سارقین از همان اول به مخاطب معرفی میشوند، اما دیدن بازی موش و گربه دزد و پلیس میتواند سرگرمکننده باشد. بازیگران فیلم نیز علیرغم عدم وجود فیلمنامه قوی، خوب ظاهر شدهاند که از میان آنها میتوان به سینا میلر (Sienna Miller) و جی کی سیمونز (J. K. Simmons) اشاره کرد که باعث میشوند تماشاگر با آنها تا حد زیادی همدردی کند.
فیلم 21 Bridges ظرفیت این را داشته تا نبرد علیه جنایت و نقش نیروی پلیس در چارچوبهای اجتماعی جامعه آمریکا را به خوبی به تصویر بکشد، اما از دغدغهمندی به عنوان پوششی برای ضعفهای داستان و ایجاد پیچشی دراماتیک بهره برده و از آن پا فراتر نگذاشته است. فیلم 21 Bridges شاید بتواند در بعد از ظهری مخاطب خود را کمی سرگرم کند، اما فاقد بار احساسی و فرهنگی کافی برای تأثیرگذاری و ماندگار شدن است.