فیلم «مصادره»، آن فیلم بزرگی که محمد حسین قاسمی ادعایش را دارد، نیست. اگرچه فیلم مصادره در لوکیشنهای خارج از کشور و با دکورهای عظیمی که قرار است تداعیگر کشور آمریکا باشند ساخته شده، اگرچه ستارگان بزرگی دارد، اگرچه درباره یک کارمند سازمان ساواک است که از کشور فرار میکند، اما هیچوقت به نهایت پتانسیل خود به عنوان یک فیلم کمدی سیاسی جنجالی نمیرسد. البته، این امر به معنای بد بودن فیلم مصادره نیست.
فیلم مصادره، با سکانس ورودی یک دادگاه آغاز میشود و نقبی به سیستم قضایی میزند. سپس با زکریا آشنا میشویم، پسری که میخواهد تکلیف زمینهای پدرش را مشخص کند و سپس از طریق فلشبک، سرگذشت او و پدرش را مشاهده میکنیم.
در ابتدا فیلم مصادره، رنگ و بوی یک کمدی سیاسی پر و پیمان را دارد. اما کمی پس از آغاز فیلم، متوجه میشوید که داستان چندان بزرگی پیش روی شما نیست.
فیلم مصادره، نوید یک کارگردان خوب میدهد که فیلمسازی را بلد است. استفاده کارگردان از فلشبک و سکانسهای سوررئالگونه، به لطف عملکرد خوب سجاد پهلوانزاده، برای تعریف داستان کاملا بجا است و ضربآهنگ فیلم نیز تقریبا هیچگاه کند یا متوقف نمیشود. فیلم مصادره، اولین فیلم بلند مهران احمدی است، اما نشان از اطلاعات فیلمسازی بالای او دارد که شاید نتیجه سالها کار کردن در کنار عبدالرضا کاهانی خوشذوق باشد.
فیلم مصادره داستان جالبی نیز دارد. علی فرقانی موضوع جذابی را انتخاب کرده و توانسته داستان خانوادهای گمشده و بیوطن را تعریف کند. همکاری فرقانی و احمدی منجر شده تا به شکلی ملموس، زندگی مردی را دنبال کنیم که از نظر خودش، بیدلیل تمام زندگیاش را از دست داده و در مملکتی غریب زندگی میکند و نمیتواند با آن خو بگیرد. شاید او را در وطنش، خائن به وطن برچسب زدهاند، اما او که حتی نمیداند چه اتفاقاتی پیرامونش رخ میدهد، به همین وطن وابسته میماند و هیچگاه در آمریکایی که در واقع به آن تبعید شده جا نمیگیرد. اگرچه او در ایران به زندان میافتد، اما زندگی اجباریاش در آمریکا، برای او زندانی است که به آن محکوم شده است؛ همان زندانی که رئیسش در ساواک برای او تعریف کرده بود.
فیلمساز به خوبی توانسته زندگی این مرد و پسرش را تحتالشعاع انقلاب اسلامی به تصویر بکشد. شاید فاصله گرفتن نسبی فیلم از سیاست را بتوان یک عیب برای آن به شمار آورد، اما با توجه به این که اسماعیل ایزدیار، هیچگاه آگاهانه وارد مسائل سیاسی نمیشود، فیلم نیز هیچوقت رنگ و بوی سیاسی نمیگیرد. اگرچه دلیل فیلمساز برای همچین تصمیمی منطقی است، اما فیلم مصادره ظرفیت تبدیلشدن به یک کمدی سیاسی پرسروصدا و جذاب را داشت اما مهران احمدی به ساخت یک کمدی موقعیت رضایت داده است که البته، نمیتوان آن را الزاما یک نقطه ضعف برای فیلم دانست و از اشارات سیاسی و اجتماعی با ارجاع به مسائل روز خالی نیست. با این حال، داستان فیلم مصادره را میتوان قطعه کوچکی از یک تصویر بزرگتر دانست؛ داستان سادهای که تا قبل از پرده پایانی، ضربآهنگ خود را حفظ میکند، جذاب میماند و تماشاگر خود را سرگرم میکند و از جریانات سیاسی خارج از کشور، برای خلق موقعیتهای طنز استفاده میکند و تصمیم به اظهار نظر و موضعگیری ندارد.
مهران احمدی که سابقه کار پشت صحنه را در کنار عبدالرضا کاهانی دارد، در اولین فیلم بلند خود نشان داده که کارگردان قابلی است.
فیلم مصادره، فیلم بامزهای است و به عنوان یک فیلم کمدی، تماشاگر را ناامید نمیکند. فیلم مصادره، برای ایجاد خنده، به موقعیتهای طنز اغراقشده و گروتسک تکیه کرده و به لطف بازی رضا عطاران، موفق بوده است. خوشبختانه، مهران احمدی برای خلق کمدی، دست به هر کاری نزده و برای مخاطب خود احترام قائل شده است و همین مسئله، کافیاست تا او را یک سر و گردن بالاتر از فیلمسازانی چندین فیلم کمدی ساختهاند و ادعای فیلمسازی دارند، قرار دهیم. احترام به مخاطب، موضوعی است که کمتر در سینمای کمدی شاهد هستیم و به همین دلیل، فیلم مصادره، از بسیاری فیلمهای کمدی سال ایران، اثر بهتری است.
بخش زیادی از موفقیت فیلم مصادره، بازیگران آن هستند. هومن سیدی به عنوان پسر جوانی که در آمریکا بزرگ شده، بازی خوب و قابل باوری ارائه داده است. چهره او هنگام مواجهه با مأمور اطلاعاتی با بازی هادی کاظمی دیدنی است. رضا عطاران هم که ایفای چنین نقشی برای او بسیار راحت است و در عین حال، در نقشآفرینی خود کوتاهی نمیکند. در نتیجه، شخصیت اسماعیل، علیرغم پیشینهای که دارد، ملموس است و به دل تماشاگر میشیند. علی فرقانی کاراکترهای اصلی فیلمش را قابلباور نوشته و با کارگردانی مهران احمدی و هنرنمایی بازیگران، این کاراکترها روی پرده جان گرفتهاند.
متأسفانه، پرده پایانی فیلم «مصادره» به هیچ وجه به خوبی باقی فیلم نیست. در حالی که مهران احمدی برای 75 دقیقه، سرگذشت مردی را تعریف میکند که به مرور تبدیل به یک اسب دربند میشود و از زندگی میبرد، ناگهان داستان خود را در پایان به شکل غیرقابل قبولی جمع میکند و حتی مایههای وسترن هم به آن میدهد. مهران احمدی، داستان زیبایی را که به سمت تراژدی میرود، رها میکند و ناگهان فیلمش را تبدیل به تبلیغ مبارزه با مفسدین اقتصادی میکند و کاملا از موضع سیاسی عقب میکشد و شخصیتهایی را که در طول فیلم، تماشاگر به آنها علاقهمند شده، کاملا رها میکند. این پایان بد باعث شده تا فیلم «مصادره»، از یک کمدی عالی دوست داشتنی، تبدیل به یک فیلم خوب با پایانبندی بد و سرهمبندی شده میشود.
طنز فیلم مصادره، پر پایه کمدی موقعیت با کمی اغراق است که هیچگاه به حیطه لودگی وارد نمیشود و به لطف بازی رضا عطاران، تماشاگر خود را میخنداند.
فیلم مصادره، آن فیلم کمدی سیاسی که بتواند اوضاع زمانه را نقد کند و جنجال ایجاد کند، نیست. یک فیلم کمدی ساده و سرراست است که از موقعیتهایی که شخصیتهایش در آنها گیر میکنند و با نگاهی اجمالی به وضع سیاسی زمانه، طنز ایجاد میکند و هدفش، سرگرمکردن مخاطب خود، بدون توهین به شعور اوست و از این نظر، فیلم موفق و قابل احترامی است و تماشای آن میتواند به تجربه سرگرمکنندهای تبدیل شود. اما پایانبندی فیلم که با لحن فیلم سازگاری ندارد، داستان خود را رها و تماشاگر خود را به شدت ناامید میکند. فیلم مصادره، اولین تلاش مهران احمدی برای ساخت یک فیلم بلند داستانی، فیلم بامزه و خوبی است که اگر پایانبندی بهتری داشت، میتوانست از بهترین کمدیهای چند سال اخیر سینمای ایران باشد.
در پی عدم حضور فیلم مصادره در میان آثار برتر جشنواره فیلم فجر از نظر تماشاگران، مهران احمدی در گفتگو با تماشاگران فیلمش، به این اتفاق واکنش نشان داد. با لوکتو همراه باشید.
اولین نفری باشید که برای این پست نظر ارسال می کنید!