توهین آشکار به مخاطب ایرانی سینما
در یک دنیای کامل، آرش معیریان اجازه فیلمسازی ندارد. در یک دنیای کامل، فیلمی مانند «خالتور» ساخته نمیشود. در یک دنیای کامل، محمد حسین فرح بخش با سینما کاری ندارد. در یک دنیای کامل، عوامل فیلم شنیعی مانند «خالتور»، به دلیل این حجم از اهانت و جفا در حق سینما، محاکمه میشوند، اما متأسفانه ما در دنیایی کاملا ناعادلانه زندگی میکنیم.
بحث درباره فیلمنامه، کارگردانی، بازیگری، فیلمبرداری، گریم، طراحی صحنه و لباس، موسیقی، تدوین و باقی موارد، بحثی کاملا بیهوده و عبث است. مشخص است که این مسائل برای سازندگان این فیلم شنیع اهمیتی نداشتهاند. این اثر شنیع، به صورت فیلمی با هدف بررسی دغدغههای موسیقی تبلیغ شده و ما هم توقع داشتیم که تبلیغات فیلم دروغین باشد، اما فیلم خالتور به هیچ وجه یک فیلم موزیکال نیست و تنها تقلید شنیعی از فیلم گنج قارون است و البته، به یاد و خاطره این فیلم کلاسیک، به شدت توهین کرده است.
با این حال، سعی میکنیم به صورت اجمالی، ایرادات فیلم را مرور میکنیم. اول از همه، باید از بازی بازیگران فیلم شاکی بود. پوریا پورسرخ، هر چقدر هم تلاش کند، باز هم بازیگر بدی است و در فیلم خالتور، بازی او از همیشه آزاردهندهتر است. علی صادقی، مانند سایر نقشهایش، انسانی لوده و دونمایه را به نمایش گذاشته است. این نوع شخصیت، شاید ۱۵ سال پیش بامزه به نظر میرسید، اما اکنون زننده است. دیدن رسول نجفیان که از همیشه بدتر ظاهر شده، مایه تأسف است. سحر قریشی که همچنان دوست دارد در فیلمهای بد بازی کند، آنقدر خود را جدی گرفته که انگار در فیلم استیون اسپیلبرگ بازی میکند. مهران غفوریان هم در واقع همان نقشش در سریال زیر آسمان شهر را تکرار کرده است. مریم امیر جلالی هم نقشی کاملا تکراری را بازی میکند و آرش معیریان، از نقش او یک دلقک ساخته و عجیب است که خود مریم امیر جلالی، قبول کرده چنین نقشی را ایفا کند. محمدرضا شریفینیا که دیگر باید تمام نقشهایش را نشسته اجرا کند، همان نقشی را بازی میکند که در تمام فیلمهایش بازی کرده و آن، یک مرد نسبتا مسن خوشقلب و مهربان است. امیرحسین صدیق نیز بیش از حد خود را جدی گرفته است. از همه بدتر، دیدن محمدرضا هدایتی دوستداشتنی در این فیلم بسیار بد است. مایه تأسف است که این مرد نازنین را در چنین نقش زشت و کریهی میبینیم.
دیالوگهای به شدت بد و ابتدایی فیلم نیز باعث شدهاند تا بازی بد بازیگران، بسیار بدتر شود، انگار که در حال تماشای یک نمایش کمدی درجه سه هستید که در مراسمی برای جذب مشتریان یک بازار بزرگ به نمایش گذاشته شده است.
صداگذاری فیلم به حدی بد است که احساس میکنید در حال شکنجهشدن هستید. بعضی از قسمتهای فیلم نیز به نحوی دوبله شده که انگار فیلم برای یک آدم کودن ساخته شده است. فیلم هم اگرچه به عنوان یک اثر موزیکال معرفی شده، اما از موسیقی تنها برای مسخره کردن هنرمندان استفاده شده است. در ابتدا، آهنگهای خوانندههای آنسوی مرز به بدترین شکل ممکن، با بازی محمدرضا هدایتی بازسازی شدهاند و کمی بعد نیز موسیقی سنتی، راک و کوچهبازاری مورد تمسخر سازندگان فیلم قرار گرفتهاند. اگر به موسیقی علاقه دارید، احتمالا موقع دیدن این تصاویر شنیع، به خودزنی روی میآورید. در این سکانسها، صدا حتی با تصاویر سینک نیست.
گریم فیلم نیز به شکل بسیار ناشیانهای انجام شده است، تا حتی که شاید خیال کنید عمدا بازیگران به این شکل گریم شدهاند. فیلمبرداری نیز در ابتداییترین و بدترین سطح ممکن قرار دارد و انتقاد کردن از آن فایدهای ندارد. فیلم از نظر فنی، هجوم به اعصاب و روان و چشم و گوش مخاطب خود است و او را دچار تروما میکند. آرش معیریان، تحصیلکرده سینماست و در آمریکا درس خوانده است و اتفاقا، استاد دانشگاه هم هست و فیلمنامه «خالتور» را نوشته و تدوین آن را نیز بر عهده داشته است. اما بعد از دیدن فیلم، کاملا به کارنامه آکادمیک وی شک میکنید. این حجم از بد بودن یک نفر در کار خود، بسیار عجیب و نادر است.
اما ای کاش، فیلم خالتور، فقط فیلم بدی بود. اما فیلم خالتور، فیلمی شنیع است و به مخاطب خود توهین میکند. او را موجودی احمق، ساده و بیفکر میپندارد و سکانس به سکانس، او را تحقیر میکند. در طول مدت زمان فیلم، شاهد انواع توهین از سوی عوامل فیلم به تمام اقشار جامعه هستیم. فیلم به شکل غیر قابل باوری به جامعه ایرانی، هنرمندان موسیقی، عکاسی، خبرنگاری، صنعت، کارآفرینی، دولتمردان، زنان، انواع نژادهای محلی از جمله شمالیها، هندیها و بلوچیها و ترنسها توهین میکند و عجیب است که چگونه این فیلم مجوز پخش گرفته است. وزارت ارشاد که داعیه دفاع از فرهنگ ایران و اسلام دارد، چگونه اجازه داده چنین فیلمی در یک کشور اسلامی به نمایش گذاشته، یا حتی ساخته شود؟
در میان این حجم از اهانت و بیفرهنگی، توهین به زنان و ترویج خشونت علیه آنها در فیلم شرمآور است. از سه کاراکتر اصلی فیلم، پیمان و کیوان، آشکارا دختران حاضر در فیلم را تهدید به ضرب و شتم میکنند و با آنها مانند قهرمانان رفتار میشود. بازیگران این فیلم، چگونه راضی شدهاند که چنین فیلم توهین آمیزی را بازی کنند و چگونه در برابر چنین لحظات شنیعی اعتراض نکردهاند؟ از آن بدتر، بازیگران زن فیلم چگونه توانستهاند بازی در فیلمی را قبول کنند که مروج خشونت علیه زنان است؟ آن هم در دورانی که خشونت علیه زنان، از حساسترین موضوعات جامعه امروز ماست و بسیاری از هنرمندان و فعالان اجتماعی، در تلاش برای مبارزه با آن هستند.
«خالتور» را نباید یک فیلم نامید. این اثر، مجموعهای آزاردهنده از از تصاویر و اصوات شنیع و زننده است که نه تنها مخاطب خود را شکنجه میکند، بلکه به هر نحوی که شده، به تماشاگر و البته جامعه و فرهنگ ایرانی توهین کرده و تحقیر میکند. فیلم «خالتور» را به جرأت میتوان بدترین فیلم تاریخ سینمای ایران دانست و سازندگان آن، مخصوصا محمد حسین فرح بخش، شایسته شماتت هستند. جای تأسف دارد که استقبال تماشاگران از فیلم تا این اندازه بالا بوده و مسئولین فرهنگی کشور نیز اجازه ساخت چنین اثر نفرتانگیزی را دادهاند.