ابرانسان نیچه یا فردی در پی انتقام؟
فیلم «پرویز»، در ابتدا شاید فیلمی معمولی درباره زندگی یک مرد میانسال ایرانی به نظر برسد. شاید تصور کنید که فیلمساز خواسته تا فیلمی در نقد جامعه بسازد و مشکلات جامعه را مطرح کند. اما هر چقدر که فیلم پیش میرود، متوجه میشوید که با یکی از نامتعارفترین فیلمهایی که تا کنون دیدهاید مواجه هستید. فیلمی که شما را به شدت تکان میدهد و پس از تیتراژ پایانی رها نمیکند.
در اولین نمای فیلم «پرویز»، شاهد مرد درشت هیکل و میانسالی هستیم که به سختی نفس میکشد. (همین نفس کشیدن پرویز را میتوان به عنوان موسیقی متن فیلم دانست، زیرا فیلم فاقد موسیقی متن است). کمی بعد، او فردی را پشت تلفن تهدید میکند و از او پول طلب میکند. سپس نگاهی به زندگی این مرد که پرویز نام دارد، میاندازیم. او را میتوان نماد یک انسان علاف و بیهدف دانست. با وجود اینکه 50 سالهاست، اما پرویز هیچ کار ثابتی ندارد. با پدرش زندگی میکند و گاهی به اهالی شهرکی که در آن زندگی میکند، کمک میکند. پرویز فردی بیهدف و مطیع حرفهای پدرش است و در برابر نصیحتهای نسبتا تند مدیر خشکشویی شهرک نیز واکنشی نشان نمیدهد. او انسان ضعیفی است که زندگی نمیکند بلکه زنده است، اما در عین حال، علیرغم ظاهر عظیم و ضمختی که دارد، انسان بیآزاری است و اهالی محل و کودکان نیز او را دوست دارند. اما زندگی پرویز، پس از اینکه پدرش به او اعلام میکند که قصد ازدواج مجدد دارد و باید خانه را ترک کند، زیر و رو میشود. پس از این واقعه، اهالی محل نیز دیگر پذیرای پرویز نیستند و او را غریبه میپندارند. پرویز که در مدت زمانی کوتاه، زندگی راحت خود را از دست داده، تصمیم میگیرد از اهالی شهرک و مخصوصا پدرش انتقام بگیرد.
فیلم «پرویز»، یکی از بهترین نمونه فیلمهای بررسی شخصیت است. کاراکتر پرویز با ظرافت هر چه تمامتر ساخته شده و از نظر شخصیتی، پرداخت کاملی دارد و برگ برنده فیلم است. تحول شخصیت پرویز در طول فیلم و تبدیل او از یک آدم بیآزار به موجودی به شدت خطرناک و جسور، تماشاگر را در جای خود میخکوب میکند. در ابتدا، تماشاگر شاید حتی برای پرویز دل بسوزاند، اما به مرور زمان، این دلسوزی، جای خود را به وحشت میدهد.
پرویز، پس از این که میبیند به همین راحتی توسط دیگران کنار گذاشته شده، ناگهان احساس آزادی میکند و دیگر به هیچکس پاسخگو نیست و هیچ محدودیتی پیش روی او قرار ندارد. او دیگر مجبور نیست به کسی پاسخ بدهد. مجبور نیست رضایت کسی را جلب کند. اگرچه پدرش وعده داده که اجاره خانهاش را میدهد و ماهیانه به او پولی میدهد، اما به تدریج، پرویز به این نتیجه میرسد که احتیاجی به پدرش ندارد. او رفتاری منفعل از خود نشان میدهد و اگرچه همچنان ساکت و آرام است، اما نسبت به هر کنشی، واکنش نشان میدهد.
هنگامی که پرویز اولین عمل انتقامجویانه خود را که بسیار شنیع و آزاردهنده است، انجام میدهد، تماشاگر بهتزده میشود و باور نمیکند که چنین انسانی، توانایی انجام چنین عملی را داشته باشد. اما در عین حال، چهره پرویز، همچنان فاقد هر گونه احساسی است. در چهره او، هیچگاه اثری از غم، سرخوردگی، خشم، خوشحالی یا لذت نمیبینیم اما با این حال، میتوانیم احساس کنیم که او در هر قدم، اعتماد به نفس بیشتری کسب میکند و برای حرکت بعدی دل و جرأت بیشتری به دست میآورد.
اما عامل اصلی تحول شخصیتی پرویز، تنها انتقام است؟ او پس از اقدامی که انجام میدهد، به اندازه کافی همه را آزار داده است. پس چرا به کارهای خود ادامه میدهد؟ انگیزه او چیست؟ آیا این آزادی از شاکلهها و عرف زندگی اجتماعی باعث شده تا پرویز، از نظر شخصیتی، فردی مصممتر شود؟ عامل اصلی پایبندی او به اخلاقیات تاکنون، وابستگی او به دیگران بوده است؟ و سختترین سوال این است که آیا پاسخی قطعی برای این سوالات خواهیم یافت؟
آنچه که مسلم است، کاراکتر پرویز، بدون این که مانند یک فرد دیوانه و روانپریش نمایش داده شود، به تدریج به نمادی برای شر تبدیل میشود. او در پی انتقام است، اما پس از اینکه میبیند، به عنوان یک انسان، توانایی انجام چنین اعمالی را دارد، احساس قدرت میکند و حتی میتوان گفت که به یک خودآگاهی میرسد و خود را نوعی ابرانسان میپندارد. او به مرور تنها برای اینکه دیگران را آزار داده باشد به اعمال شنیع خود میپردازد و زندگی خود را وقف آزار افرادی میکند که او را طرد کردهاند و در این میان، افرادی مانند اشکان هم که او را دوست خود میپنداشتند، آسیب میبینند. با این حال، در طول فیلم، پرویز هیچ احساسی را از خود نشان نمیدهد و هیچوقت نمیتوان فهمید که او عصبانی است، غمگین است یا لذت میبرد و همین مسأله باعث شده تا رویارویی با پرویز و دنبال کردن او، حس بهتزدگی و وحشت خاصی را القا کند. پرویز، مصداق بارز انسانی است که دوست دارد «سوختهشدن دنیا» را ببیند، مفهومی که در کتاب «چنین گفت زرتشت» نوشته نیچه، به آن پرداخته شده و شباهتهای میان آن و پرویز، بسیار است.
تصور هر فرد دیگری به جز لوون هفتوان در نقش پرویز غیرممکن است.
اما در انتها، آنچه که باعث تمایز میان «پرویز» و یک تیپ کاراکتر میشود و او را به انسانی باورکردنی تبدیل میکند، انگیزه اصلی اوست. شاید تنها هدف او، نشان دادن توانایی و قدرتش به پدری باشد که او را از خانه بیرون انداخته است. این را در نمای پایانی فیلم و نحوه رفتار او در خانه پدرش میتوانیم ببینیم. در واقع، پرویز هر چقدر که تلاش میکند تا خود را فردی برتر و مسلط بر دیگران نشان دهد، شاید تنها به دنبال اثبات خود به پدرش است. اینجاست که نمای آغازین فیلم اهمیت بیشتری پیدا میکند.
اما به هیچ وجه نمیتوان در مورد پرویز نظر قطعی داد. چند لایه بودن این شخصیت باعث شده تا هر فردی، برداشتی متفاوت از کارهای او داشته باشد و احساسی متفاوت نسبت به او داشته باشد. در واقع این هنر فیلمساز است که توانسته شخصیتی چنین پیچیده خلق کند که در ذهن مخاطب باقی میماند و او را درگیر میکند.
ساخت فیلم پرویز بدون لوون هفتوان غیرممکن به نظر میرسد. لوون هفتوان که ظاهر خاص و منحصربفردی دارد، به خوبی توانسته کاراکتر پرویز را از تعدادی کلمه روی کاغذ، به انسانی ملموس، منفور و تبدیل کند. صدای نفس کشیدن او، طرز نگاه کردن او به وقایع، اشیا و انسانهایی که در نگاه او تبدیل به اسباببازیهایش میشوند، مثالزدنی است و به جرأت میتوان بازی لوون هفتوان را یکی از بهترین نقشآفرینیهای سینمای معاصر ایران دانست که حتی در کل دنیا نیز نمونه مانند آن بسیار نادر است.
همچنین، از کارگردانی مجید برزگر نباید گذاشت. اگرچه فیلم «پرویز»، ضرباهنگ کندی دارد، اما به هیچ وجه فیلمی کشدار و طولانی نیست. به سختی میتوانید در فیلم نمای اضافهای پیدا کنید. قاب بندی مجید برزگر و مدیر فیلمبرداریاش، امین جعفری، سعی کرده تا دنیای فیلم را از زاویه دید پرویز نمایش دهد و عدم تبدیل این کاراکتر به ضدقهرمانی که باعث همذاتپنداری یا نفرت کامل تماشاگر، تا مرز ترک سالن سینما میشود، از دستاوردهای بزرگ این سبک فیلمسازی است.
توجه فیلمساز به کوچکترین جزئیات، فوقالعاده است و در سینمای ایران، به ندرت مانند آن یافت میشود. جزئیات کوچکی مانند لباسی که میپوشد، نحوه آب خوردن پرویز، نشستن او، غذایی که میخورد و جایی که مینشیند، همه پرداخته ذهن هوشیار و خلاق کارگردان فیلم هستند. برای مثال، میتوانید به غذا خوردن پرویز در ابتدا و انتهای فیلم و یا نشستن او پشت میز ناهارخوری پدرش توجه کنید، تا متوجه شوید که این جزئیات، چه تأثیری در تعریف شخصیت پرویز داشتهاند. به جرأت میتوان کار مجید برزگر را یکی از بهترین کارگردانیهای چند سال اخیر سینمای ایران دانست.
قاب بندی نماها و دقت در جزئیات، در فیلم «پرویز» مثالزدنی هستند.
فیلم پرویز، یکی از بهترین فیلمهای سینمای ایران است که متأسفانه چندان دیده نشده است. به غیر از انتخاب نادرست محمود بهروزیان به عنوان پدر پرویز، ایراد دیگری نمیتوان از این فیلم گرفت. فیلم پرویز گر چه ریتم کندی دارد، اما دقت بیبدیل مجید برزگر به جزئیات و شخصیت پرویز، با بازی درخشان لوون هفتوان، شما را اسیر خود میکند و پس از بیرون آمدن از سالن سینما، بعید است که بتوانید پرویز را فراموش کنید.