زک اسنایدر کار خود در سینما را با فیلم Dawn of the Dead آغاز کرد که بازسازی فیلمی به همین نام به کارگردانی جرج ای رومرو (George A. Romero) بود. او اکنون پس از 17 سال به ریشههای خود بازگشته است و فیلمی ساخته است که اگرچه یک اثر مستقل است، اما به شدت یادآور فلسفه فیلمهای زامبیمحور جرج ای رومرو است.
در فیلم Army of the Dead، بر اثر یک تصادف، یک زامبی قدرتمند جهشیافته که بیشتر به یک خونآشام شباهت دارد، آزاد میشود و تمام لاس وگاس را آلوده میکند. پس از گذشت مدتی از سقوط لاس وگاس به دست زامبیها، عدهای مزدور به رهبری اسکات وارد، با بازی دیو باتیستا (Dave Bautista)، از طرف فردی به نام بلای تاناکا، با بازی هیرویوکی سانادا (Hiroyuki Sanada) استخدام میشوند تا ۲۰ میلیون دلار از خزانه یک کازینو در قلب لاس وگاس بدزدند.
اگرچه داستانهای زامبیمحور تقریبا المان تازهای برای عرضه ندارند و تکراری شدهاند، اما زک اسنایدر سعی کرده تا با اضافه کردن عناصری که از فلسفه سینمای جرج ای رومرو نشأت میگیرند، حال و هوای منحصربفردی را به فیلم Army of the Dead ببخشد. علاوه بر اینکه زامبیهای آلفا در این فیلم دارای قدرت و سرعت بیشتری هستند و هوشیارند، آنها حتی میتوانند زاد و ولد کنند! زک اسنایدر در خلق دنیایی که زامبیها آن را تسخیر کردهاند موفق بوده و خوشبختانه، لحن فیلم را چندان جدی نکرده است.
در واقع، چیزی که باعث میشود تا احمقانه بودن داستان فیلم تا حد زیادی قابل کنترل شود، همین جدی نگرفتن مضمون آن است. فیلم طنز مناسبی دارد و سکانس آغازین آن که تسخیر لاس وگاس توسط زامبیها و بسته شدن راههای خروج از شهر را نشان میدهد، ترکیب جذابی از خشونت و طنز سیاه است که تماشاگر را به خود جذب میکند. شخصیتها نیز عمدتا تعادل خوبی دارند و اگرچه فیلم Army of the Dead، فیلمی شخصیت محور نیست و قرار نبوده که باشد، اما شخصیتهای رنگارنگ فیلم به خوبی میتوانند مخاطب را جذب کنند.
البته همه شخصیتها اینطور نیستند. کیت، دختر اسکات با بازی الا پرنل (Ella Purnell)، کلیشهای از یک شخصیت درستکار فداکار است که البته ظاهرا این درستکاری را فقط در قبال دوستان خودش نشان میدهد و به شکل احقانهای برای رسیدن به هدفی که ۹۹ درصد غیرممکن به نظر میرسد، پدرش و دوستانش را به خطر میاندازد و از بین میبرد. همچنین، اگرچه طبیعی است که کشته شدن مادرش پس از تبدیل شدن به زامبی، باعث ایجاد شکافی عاطفی میان او اسکات شود، اصلا منطقی نیست که برای چنین اتفاق ناگواری که قطعا باعث ایجاد ترومایی درازمدت میشود و به سادگی نمیتوان آن را کنار گذاشت، از پدرش متنفر باشد. در واقع، اینکه اسکات و کیت بخواهند بار دیگر نقش پدر و دختر را در زندگی یکدیگر ایجاد کنند، احتیاجی به اغراق یا دلیل بیشتری به جز مرگ مادر کیت پس از تبدیل شدن به زامبی نداشت. همچنین، رابطه عاطفی بین اسکات و ماریا نیز که ناگهان پدیدار و خیلی سریع نیز به پایان میرسد، اضافی و غیرضروری است. در واقع، بدون اعتراف علایقشان به همدیگر نیز مرگ ماریا جلوی چشمان اسکات، به اندازه کافی دردناک است.
فیلم Army of the Dead برای موفقیت احتیاجی به پیچیدگیهای شخصیتی یا داستانی ندارد اما زک اسنایدر به دلایل نامعلومی خواسته تا فیلم خود را چیزی بیشتر از یک فیلم اکشن ترسناک هیجانانگیز احمقانه سرخوشانه بامزه نشان دهد. علاوه بر اینکه شخصیت کیت به هیچ وجه قابل همذاتپنداری نیست، داستان فیلم نیز به شکل احمقانهای دارای پیچشهای داستانی بیمنطق است. اول از همه، زمانی که بلای تاناکا به آنها پیشنهاد سرقت ۲۰۰ میلیارد دلار اسکناس را میکند، اسکات و دوستانش اصلا این سوال را مطرح نمیکنند که چگونه قرار است این حجم از اسکناس را از زیرزمین یک کازینو به طبقه آخر برده و در یک هلیکوپتر معمولی قرار دهند. اصلا طرح همچین نقشه پیچیدهای برای چند میلیلیتر خون زامبی بسیار غیرضروری به نظر میرسد. تاناکا و همپیمانانش در دولت آمریکا راههای بسیار بیشتر و سادهتری برای رسیدن به هدفشان داشتند زیرا اصلا در طول فیلم به نظر نمیرسد که به دست آوردن مقداری از خون ملکه زامبیها یا حتی سر بریده او چندان سخت و زمانبر باشد. تیر خلاص زمانی شلیک میشود که متوجه میشویم ظاهرا خزانه غیرقابلنفوذ کازینو، راه دومی هم داشته که بسیار سادهتر و در دسترستر بوده است! متأسفانه این ایرادات در فیلمنامه آنقدر بزرگ و پررنگ هستند که نمیتوان تا پایان از آنها چشمپوشی کرد و ضربه بدی به تجربه کلی از فیلم میزنند.
با این وجود، فیلم Army of the Dead در مجموع فیلم سرگرمکنندهای است. اگرچه پرده ابتدایی فیلم که شامل جمعآوری تیم سرقت توسط اسکات و ماریا است، بیش از حد طولانی است و ۵۰ دقیقه طول میکشد تا فیلم وارد دنده دوم شود، اما سر و کله زدن با زامبیها و کشتن آنها به لطف فیلمبرداری خوب زک اسنایدر، جلوههای ویژه و خشونت فزاینده فیلم، هیچوقت خسته کننده نمیشود. زک اسنایدر که از همان فیلم Dawn of the Day نشان داده بود که سبک منحصربفردی در کارگردانی و فیلمبرداری دارد، در فیلم Army of the Dead به خوبی از مهارتهای خود استفاده کرده است. فیلم در خون و خونریزی کم نمیگذارد و لحظات مرگ برخی از کاراکترها، مانند ماریا یا مارتین تا حد مشمئزکنندهای خشن هستند. خشونت زیاد فیلم در برخی سکانسها، مخصوصا ابتدای فیلم شکل شاعرانهای به خود میگیرد و اگرچه دیدن این حجم از خشونت مناسب هر فردی نیست، اما قطعا مخاطبان فیلمهای اکشن یا زامبیمحور از آن (حتی میتوان گفت به شکلی غریزی) لذت خواهند برد.
جلوههای ویژه فیلم نیز در نوع خود خیرهکننده هستند. از تمام جلوههای ویژه فیلم، قرار دادن تیگ نوتارو (Tig Notaro) در فیلم خیرهکننده است. اگرچه با کمی دقت میتوان در برخی سکانسها دید که تیگ نوتارو به صورت دیجیتالی در فیلم قرار گرفته است، اما بلندپروازی زک اسنایدر در استفاده از او به صورت دیجیتالی شایسته تقدیر است؛ مخصوصا که او چندین سال از کریس دلیا (Chris D'Elia)، بازیگر اصلی نقش ماریان مسنتر و از نظر جثه بسیار کوچکتر است.
در فیلمهای مانند Army of the Dead که شکلگیری یک تیم برای یک مأموریت اهمیت محوری دارد و البته قرار است به سان فیلمهای اسلشر، مرگ آنها را نوبتی نظاره کنیم، بازیگران باید به نقشهای خود به اندازه کافی بعد انسانی بدهند که تماشاگر به مرگ آنها واکنش نشان دهد. حتی رائول کاستیو (Raul Castillo) و سامانتا وین (Samantha Win) نیز که نقش کاراکترهایی قابل مصرف را بازی میکنند، آنقدر خوب هستند که مرگ آنها باعث ناراحتی مخاطب شود. در میان بازیگران، دیو باتیستا تلاش مضاعفی کرده تا نقش خود را بسیار سهبعدی و ملموس ارائه کند. البته اسکات از سایر کاراکترهای فیلم، پرداخت بیشتر و بهتری نیز دارد و این امر به دیو باتیستا کمک کرده تا در سکانسهایی احساسی به خوبی نقشآفرینی کند و از تبدیل شدن این سکانسها به ملودرامای شدیدی که تماشاگر را پس میزند، جلوگیری کند.
فیلم Army of the Dead اگرچه در ابتدا فیلمی سرخوشانه و احمقانه به نظر میرسد، اما از میانه فیلم، زک اسنایدر تا حد زیادی این ویژگی مهم فیلم خود را فراموش میکند. اگرچه فیلم Army of the Dead اثری سرگرمکننده است اما با فیلمنامهای سادهتر میتوانست فیلم بسیار بهتری باشد. بازیهای خوب بازیگران و جلوههای ویژه پیشرو فیلم باعث خواهند شد تا Army of the Dead به این راحتیها از خاطرهها پاک نشود و هرچند این فیلم از آثار متأخر زک اسنایدر در DCEU بهتر است، اما همچنان بهترین کار او را میتوان Dawn of the Day قلمداد کرد.
زک اسنایدر توضیح میدهد که چگونه تیگ نوتارو را جایگزین کریس دلیا در فیلم Army of the Dead کرده است. با لوکتو همراه باشید.