فیلم Bloodshot مانند یک فیلم اکشن کلیشهای آمریکایی آغاز میشود. یک سرباز آمریکایی با هیکلی ورزیده و ویژگیهای ابرقهرمانی، یک تنه تروریستهای خاورمیانهای را از بین میبرد و به خانه، نزد همسر جوان و جذابش بازمیگردد و از تعطیلات خود لذت میبرد. اگرچه فیلم Bloodshot این پرسونا را در ادامه دور میاندازد، اما این کار را به شکلی سطحی انجام میدهد و زیاد روی آن تمرکز نمیکند و در واقع، ظرفیت خوبی را برای معرفی یک ضدقهرمان جدید و متفاوت، از دست میدهد.
ری گریسون، پس از بازگشت به خانه، مورد حمله گروهی ناشناس قرار میگیرد و در خلال این حمله، او و همسرش کشته میشوند. اما سازمان RST به مدیریت دکتر امیل هارتینگ، موفق میشوند او را به زندگی بازگردانند. هر چند که ری حافظه خود را از دست داده است، اما به دلیل نانوکامپیوترهایی که در خون خود دارد، تقریبا نامیرا است.
فیلم Bloodshot بر اساس کامیکبوکهای Bloodshot که توسط انتشارات Valiant Comics منتشر میشوند، ساخته شده است و قرار بوده تا بخشی از یک دنیای سینمایی جدید بر اساس کامیکهای این انتشارات باشد. فیلم Bloodshot هم به عنوان فیلمی که آغازگر یک فرنچایز سینمایی باشد فیلم خوبی است و مهمتر از همه، فیلم سرگرمکنندهای است.
سکانسهای اکشن در فیلم Bloodshot به لطف فیلمبرداری زیبای ژاک ژوفره (Jacques Jouffret) و کوریوگرافی خوب این سکانسها، چشمنواز و هیجان انگیز هستند. ژوفره و دیوید اس اف ویلسون (David S. F. Wilson) کارگردان فیلم با بازی با رنگ و نور، سکانسهایی را خلق کردهاند که صرف دیدن آنها، بدون آگاهی از داستان، لذتبخش است و هر کدام مانند یک تابلوی هنری دیجیتالی میمانند. فیلم Bloodshot از لحظات اسلوموشن زیادی هم استفاده میکند، اما این لحظات هیچگاه خستهکننده نمیشوند. ری که پس از احیا با نام بلادشات شناخته میشود، به دلیل داشتن نانوکامپیوترها، مانند سوپرمن به نظر میرسد و شاید همین باعث شود که مبارزه او با جیمی و مارکوس که فقط دارای اعضای مصنوعی تقویت شده هستند، عادلانه به نظر نرسد، اما بلادشات نامیرا نیست و جیمی و مارتین نیز آنقدر حرفهای و قدرتمند نمایش داده شدهاند که مبارزه بلادشات با این دو، هیجان خود را حفظ کند.
جیمی دالتون با بازی سم هیوهان (Sam Heughan)، انسانی بیاحساس است و خود را برتر از دیگران میداند. او پاهای خود را در جنگ از دست داده و به لطف پاهایی که دکتر هارتینگ به او داده، قدرت و سرعت زیادی دارد. مارکوس تیبز، با بازی الکس هرناندز (Alex Hernandez) به نوعی نقطه مقابل جیمی از نظر شخصیتی است. او انسانی سربهزیر است که از تقابل با بلادشات یا هر فرد دیگری ناراضی است و تمایلی به خشونت، بر خلاف جیمی نشان نمیدهد. مارکوس نیز چشمان خود را در جنگ از دست داده است، اما دکتر هارتینگ با نانوکامپیوترهای خود، این قدرت را به مارکوس داده تا علاوه بر داشتن چشمان مصنوعی، از هر دوربینی در هر جای دنیا به عنوان چشم استفاده کند، در نتیجه، پنهان شدن از او کار دشواری است.
اگرچه فیلم Bloodshot قرار نیست به بررسی کاراکتر بپردازد، اما این دو شخصیت به لطف بازیهای خوب هیوهان و هرناندز، به عنوان رقبای بلادشات جلب توجه میکنند. مخصوصا که هر دو کاراکترهای قدرتمندی هستند که حتی یک بار بلادشات را شکست میدهند و در نبرد نهایی نیز لزوما به بلادشات نمیبازند. ویلسون به خوبی موفق شده تا این دو شخصیت را به دشمنانی قدر برای بلادشات تبدیل کند که مخاطب از دیدن مبارزه این سه نفر خسته نشود. دکتر هارتینگ نیز قطب منفی مناسبی برای این فیلم است و علاوه بر اینکه نیت قابل درکی دارد، نقش آفرینی خوب گای پیرس (Guy Pierce) به او بعد بخشیده است. نقشهای منفی فیلم Bloodshot آنقدر خوب هستند که مخاطب آرزو کند که شاید در آینده باز آنها را ببیند.
اما نمیتوان چنین حرفی را درباره بلادشات بیان کرد. شخصیت بلادشات مشکلی ندارد. او شمایل در هم شکسته یک ابرقهرمان آمریکایی است و قدرت بازیابی او نیز متناهی است، اما مشکل بازی وین دیزل است. وین دیزل انعطاف بسیار کمی در ایفای نقش ری گریسون نشان میدهد و بیشتر به نظر میرسد که دامینیک تورتو، نقشی که وین دیزل در فیلمهای Fast & Furious بازی میکند که اتفاقا تفاوتی با یک ابرقهرمان کلاسیک آمریکایی ندارد، تغییر نام داده و در داستان فیلم Bloodshot جای گرفته است. در نتیجه، علیرغم کاراکتر جالب ری گریسون که به دلیل از دست دادن حافظهاش، باید دارای درگیریهای ذهنی مختلفی باشد، ابرقهرمانی تکبعدی است که با گفتن جملات تکضرب، دشمن خود را شکست میدهد و به شکلی غیرقابل باور (حتی با منطق فیلم) به زندگی بازمیگردد. حتی بازیهای خوب آیزا گونزالز (Eiza Gonzalez) و لامورن موریس (Lamorne Morris)، بازیگر آمریکایی که در موردی بسیار کمیاب نقش یک کاراکتر انگلیسی را بازی میکند، نتوانستهاند سطحی بودن کاراکتر ری گریسون را بپوشانند. با این حال، کاراکتر ویلفرد ویگنز، که موریس نقش آن را بازی میکند، طنز کمرنگی را به فیلم Bloodshot تزریق میکند که برای چنین فیلمی کافی است.
فیلم Bloodshot فیلم به شدت سرگرمکنندهای است که از سکانسهای اکشن خوشساخت و زیبا و بازیگری خوب بهره برده است و علیرغم چالههای داستانی متعدد و حماقت بعضی کاراکترها، مخاطب خود را سرگرم میکند. اگر سونی تصمیم به ادامه این فرنچایز بگیرد، دنباله این فیلم میتواند حتی بهتر هم باشد، اما به شرطی که وین دیزل، نقش آفرینی بهتری از خود نشان دهد.
گای پیرس در فیلم Bloodshot همبازی وین دیزل خواهد بود، برای اطلاعات بیشتر با لوکتو همراه باشید.