نقد فیلم نگار

رامتین کاظمی رامتین کاظمی در 30 اسفند 1399
نقد فیلم نگار

یا دستورالعملی برای ساخت یک فیلم بد

 

رامبد جوان را نمی‌توان به عنوان یک فیلمساز جدی و موفق شناخت. از میان فیلم‌های او، تنها فیلم «ورود آقایان ممنوع»، آن هم به لطف فیلمنامه خوب برادران قاسم‌خانی، یک فیلم قابل قبول به شمار می‌رود. اکنون که به لطف برنامه تلویزیونی «خندوانه»، نام رامبد جوان بیشتر از همیشه سر زبان‌ها افتاده، وی توانسته فیلم «نگار» را بسازد که نه تنها کاری متفاوت در کارنامه سینمایی اوست، بلکه در سینمای ایران نیز فیلمی منحصربفرد است.

 

اما این متفاوت و بارز بودن، لزوما نکته مثبتی برای فیلم رامبد جوان نیست. در واقع، فیلم «نگار»، احتمالا یکی از بدترین فیلم‌هایی است که شما ممکن است در طول زندگی‌تان دیده باشید و قطعا نقطه بسیار سیاهی در کارنامه بازیگران خوشنام آن است که ظاهرا تنها به دلیل رفاقت با رامبد جوان در این فیلم بازی کرده‌اند.

 

داستان فیلم «نگار» درباره دختر جوانی است که خودکشی پدر خود را باور ندارد و قصد دارد دلیل واقعی مرگ او را کشف کند. اگر فکر می‌کنید با یک فیلم جنایی معمایی طرف هستید، اشتباه می‌کنید. اگر تصور می‌کنید که شاید فیلم «نگار»، یک فیلم ترسناک ماورایی است، اشتباه می‌کنید. شاید در میانه فیلم، حس کنید که با یک فیلم کمدی اکشن مواجه هستید، اما متأسفانه اشتباه می‌کنید. اگر فکر می‌کنید فیلم «نگار» یک فیلم سوررئال است، باز هم اشتباه می‌کنید، زیرا مشخص است که رامبد جوان، هیچ تصوری از یک فیلم سوررئال ندارد.

 

داستان فیلم «نگار»، نوشته احسان گودرزی، هیچگونه ساختار و چارچوب مشخصی ندارد و او به اندازه رامبد جوان، در ساخت چنین فیلم بدی مقصر است. فیلم «نگار»، فاقد یک خط داستانی منسجم و پیوسته و مشخص یا هر گونه پرداخت شخصیتی است. تنها شخصیت فیلم که به آن توجه شده، نگار است که او هم آنقدر دیوانه و روان‌پریش و البته زننده است که نه تنها نمی‌توان با او ارتباط برقرار کرد، بلکه تماشاگر بعد از مدتی از او متنفر می‌شود و آرزو می‌کند هر بلایی که ممکن است، سر او بیاید. این مشکل عدم پرداخت کاراکترها باعث شده تا هیچ کاراکتری، دارای هیچ انگیزه یا هدف مشخصی برای هیچ کاری نباشد. برای مثال، نقش محمدرضا فروتن در فیلم، تا یک ساعت ابتدایی به هیچ وجه مشخص نمی‌شود و پس از آن نیز چندان منطقی به نظر نمی‌رسد. افسانه بایگان نیز تنها به عنوان ابزاری برای خلق سکانس‌های ماورایی شبه اروتیک فیلم مورد استفاده قرار گرفته است که همین مسئله، مایه تأسف است.

 

negar

استفاده ابزاری رامبد جوان از افسانه بایگان، یکی از بهترین بازیگران زن تاریخ سینمای ایران، بسیار اسفناک است.

 

داستان‌پردازی فیلم «نگار» آن‌چنان آشفته و بی‌منطق است که پس از تماشای فیلم، توصیه می‌شود که حتما یک قرص مسکن برای درمان سردرد تهیه کنید. در حالی که نگار به عنوان یک اثر جنایی معمایی آغاز می‌شود، ناگهان، بدون هیچ نشانه‌ای، تبدیل به یک فیلم سوررئال می‌شود و پس از مدتی، تماشاگر احساس می‌کند که سر کار رفته است. البته فیلم کمی به بعد، تبدیل به تقلیدی از فیلم‌های ترسناک ژاپنی، مانند The Ring و Grudge می‌شود و به ارتباط با ارواح و تناسخ می‌پردازد و در اواخر نیز شاهد المان‌های علمی تخیلی مانند سفر در زمان و نامرئی شدن هستیم! البته کاملا مشخص است که رامبد جوان از تمام این المان‌ها خسته می‌شود و تصمیم می‌گیرد فیلم خود را به یک اکشن تبدیل کند، در نتیجه، نگار مانند چارلز برانسون، یک‌شبه تبدیل به یک قهرمان اکشن انتقامجو می‌شود و به راحتی، بدون این که خراشی بردارد، آدم‌بدهای قلدر و چهارشانه‌ای را قلع و قمع می‌کند.

 

داستان فیلم، نه تنها هیچ منطقی ندارد، بلکه به هر نحوی که شده، احتمال منطقی شدن وقایع و قانع کردن تماشاگر برای اهمیت دادن به کاراکترها یا داستان را نیز از بین می‌برد. کاراکترهای پرداخت نشده فیلم، هیچ دلیل واضح و قانع‌کننده‌ای برای اقدامات خود ندارد و البته هیچ کدام از اتفاقات فیلم نیز با هیچ منطقی قابل توجیه نیستند و تنها بهانه‌ای برای نماهای عجیب و سوررئال و نمایش قدرت فنی تیم سازنده هستند. حتی برخی نماها نیز کاملا به زور در فیلم گنجانده شده‌اند تا قدرت تیم جلوه‌های ویژه و تدوین فیلم به نمایش گذاشته شود که آن هم در سکانس‌های اکشن فیلم، تنها مایه خنده است.

 

چندپارگی و آشفتگی فیلم «نگار» به حدی است که ابتدا شما را به شدت عصبانی می‌کند و در میانه به شدت و البته کاملا ناخواسته، بیش از هر فیلم کمدی که احتمالا امسال در سینما دیده‌اید، می‌خنداند و در پایان، کاملا پشیمان از دو ساعتی که صرف آن کرده‌اید، بدرقه می‌کند. برای مثال، می‌توان به سکانس دعوای آتیلا پسیانی و نگار جواهریان اشاره کرد که قرار بوده یک سکانس عاطفی باشد اشاره کرد، اما غیر ممکن است به بد بودن این سکانس نخندید.

 

نویسنده فیلمنامه که می‌توانسته یک داستان جنایی معمایی خوب را از ایده داستانی خود در بیاورد، مشخصا برای رفع تکلیف و احتمالا پوشاندن ضعف‌های خود به عنوان یک نویسنده، به سراغ المان‌های متافیزیک می‌رود و گره‌های داستانی خود را با ارتباط با ارواح و تناسخ حل می‌کند. هر جا که لازم بوده، نگار با پرس و جو و کاوش، راز مرگ پدرش را کشف کند، روح پدرش در او حلول می‌کند و جواب سوالات او را می‌دهد، یا نگار به شکلی کاملا غیر قابل توجیه، در زمان سفر می‌کند و گذشته پدرش را می‌بیند. اگر در فیلم، کوچک‌ترین توضیحی برای این عوامل ماورایی گنجانده شده بود، با فیلم به مراتب بهتر و قابل درک‌تری مواجه بودیم.

 

دیالوگ‌های فیلم نیز توانسته‌اند مرزهای تصنع در سینما را جابجا کنند و فاقد هر گونه بار احساسی هستند که باعث می‌شود، تماشاگر از کاراکترها احساس انزجار کند، در مواقعی که فیلم در جدی‌ترین لحظات خود است، به آن‌ها بخندد و پس از پایان فیلم، آن‌ها را مسخره کند.

 

negar

محمدرضا فروتن در نقش خود نه تنها بسیار بد ظاهر شده، تعدادی از بدترین دیالوگ‌های تاریخ سینما را نیز بر زبان می‌آورد.

 

با این حال، نباید از عامل اصلی چنین فیلم بدی چشم‌پوشی کرد. مشکل اصلی فیلم نگار، حتی بزرگ‌تر از فیلمنامه بد آن، کارگردانی بسیار بدتر رامبد جوان است. تقریبا هیچ نظم و انسجامی در نماهای فیلم شاهد نیستیم. رامبد جوان، دائما در حال عوض کردن سبک فیلم خود در طول 100 دقیقه زمان آن است و با این کار، مخاطب نگون‌بخت خود را آزار می‌دهد. اگرچه هنر بهرام بدخشانی، مدیر فیلمبرداری فیلم در دو سه نما قابل ستایش است، اما نماهای غیر متعارف خیلی بیشتر هستند و تماشاگر را گیج می‌کنند و ناتوانی فیلمساز، در ساخت یک نمای ساده را نمایش می‌دهند. برای مثال، می‌توان به سکانس تعقیب و گریز میانه فیلم اشاره کرد که البته کمی بعد، اشاره به آن، دستمایه ساخت جوک‌های گوناگون برای تماشاگر می‌شود. متأسفانه ضعف رامبد جوان در فیلمسازی، کار همکاران خوشنام او را نیز تحت‌الشعاع قرار داده است. کریستوف رضاعی، یکی از بهترین آهنگسازان سینمای ایران، یکی از خسته‌کننده‌ترین کارهای خود را ارائه داده که به هیچ وجه به چشم نمی‌آید و زود فراموش می‌شود. باورش سخت است که این، همان کریستوف رضاعی است که موسیقی متن فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» را ساخته است. محمدرضا فروتن و آتیلا پسیانی، تعدادی از بدترین دیالوگ‌هایی را که در تاریخ سینما نوشته، به زبان می‌آورند و مخصوصا محمدرضا فروتن، مانند یک کاراکتر مستأصل فیلم‌های رمانتیک آبکی نمایش داده شده است. مانی حقیقی که به عنوان بازیگر، همیشه خوش درخشیده، یکی از اغراق‌شده‌ترین بازی‌های خود را ارائه داده است و هیچ نشانی از جذبه و قدرت حضور او در این فیلم به چشم نمی‌آید. سکانس مواجهه او با محمدرضا فروتن، یکی از بدترین نقش‌آفرینی‌های سینمای ایران است. همانطور که گفته شد، احتمالا دوستی با رامبد جوان، تنها دلیل حضور این ستارگان در چنین فیلم بدی است.

 

negar

مایه شرمساری است که تعدادی از بهترین هنرمندان سینمای ایران را در چنین فیلم بدی می‌بینیم.

 

همین مسئله حتما درباره نگار جواهریان نیز صادق است که بیشترین ضربه را از فیلم «نگار» خورده است. نگار جواهریان، همواره از بازیگران خوش‌نام و خوب سینمای ایران بوده، اما با بازی در فیلم «نگار»، به اعتبار خود ضربه سنگینی زده که بعید است بتواند آن را جبران کند. رامبد جوان مدعی است که فیلم «نگار» هدیه او به همسرش، نگار جواهریان است، اما با فیلم «نگار»، نگار جواهریان توانا و خاص، تبدیل به یک از بدترین بازیگران سال شده و هیچ هدیه‌ای نمی‌توانست از این بدتر باشد.

سینمای سوررئال، مقوله‌ای بسیار پیچیده برای یک فیلمساز است و ساخت یک فیلم سوررئال، نیازمند دانش زیاد و درک عمیقی از سبک سوررئال و البته ذوق و قریحه هنری است، ویژگی‌هایی که رامبد جوان از آن‌ها کاملا بی‌بهره است و نماهای به اصطلاح سوررئال، اما مبهم فیلم، توهین به شعور تماشاگر هستند.

فیلم «نگار»، به هیچ وجه فیلم خوبی نیست. یک فیلمساز جوان و بی‌تجربه، با مشاهده این فیلم، فهرست کردن مشکلات آن و اشتباهات فیلمساز، می‌تواند دستورالعملی از «نکات منفی یک فیلم سینمایی» تهیه کند و با آن، یک فیلم خوب و آبرومند بسازد. اگر هنوز فیلم «نگار» را ندیده‌اید، توصیه می‌کنیم که تا حد ممکن، از تماشای آن خودداری کنید و به فکر سلامت روان خود باشید.

نکات مثبت
  • - فیلمبرداری در برخی سکانس‌های چشمگیر است
نکات منفی
  • - کارگردانی به شدت بد رامبد جوان
  • - فیلمنامه افتضاح احسان گودرزی
  • - بازی‌های به شدت بد مخصوصا محمدرضا فروتن و نگار جواهریان
  • - جلوه‌های ویژه بد
  • - سکانس‌های اکشن گنگ و مبهم
  • - لحظات به اصطلاح دراماتیک فیلم، مسخره‌اند
  • - موسیقی متن ضعیف

2

بسیار بد

برچسب ها: نگار
0 نفر این پست را پسندیده اند. این مطلب را به اشتراک بگذارید:
به اشتراک بگذارید در :
نظر خود را بنویسید

برای ارسال دیدگاه ابتدا باید وارد شوید.