توجه: این مطلب ممکن است حاوی اسپویلر باشد.
فیلم Without Remorse شاید گواه این باشد که دیگر زمانه استفاده از داستانهای تام کلنسی (Tom Clancy)، نویسنده رمانهای جاسوسی سر آمده است. در زمانهای که آمریکا بیش از دوره دیگری چندپاره شده است و روسیه از نظر قوای سیاسی و اطلاعاتی بسیار قویتر از جنگ سرد است، داستان فیلم Without Remorse که توسط نویسندهای راستگرا که بیشتر از واقعیت، به پروپاگاندای جناح راست کنگره آمریکا و داستانهایش علاقه داشته است، اصلا قابل باور و ملموس نیست.
فیلم Without Remorse داستان جک کلی، دومین کاراکتر محبوب داستانهای تام کلنسی و ریشه تبدیل شدن او به یکی از بزرگترین مأمورهای اطلاعاتی دنیا را تعریف میکند. او و همرزمانش که در سوریه جنگیدهاند، مورد حمله روسها قرار میگیرند و جک کلی تنها فردی است که زنده میماند، هر چند که همسر و فرزند بهدنیانیامدهاش را از دست میدهد. او حالا به دنبال انتقام به هر قیمتی است و هیچ کس نیز جلودار او نخواهد بود.
فیلم Without Remorse در نشان دادن جک کلی به عنوان سربازی ماهر و همه فن حریف که از پس هر چالشی برمیآید، خوب عمل کرده است. به لطف بازی خوب مایکل بی جوردن (Michael B. Jordan) که مشخص است قصد داشته به عنوان یک قهرمان فیلم اکشن عرض اندام کند، جک کلی هم باعث میشود تا مخاطب با او همذاتپنداری کند، هم بسیار باهوش و متبهر به نظر میرسد. در یکی از سکانسهای فیلم، به نظر میرسد که مانند سایر کلیشههای فیلمهای انتقامی، جک کلی برای هضم غم از دست دادن خانوادهاش، رو به مشروب و خودآزاری آورده است و کمی بعد متوجه میشویم که او هیچ کاری را بیدلیل و بدون نقشه قبلی انجام نمیدهد و شیوه فکر کردن او با بقیه تفاوت دارد. علاوه بر اینکه جک کلی استراتژیست ماهری است، توانایی تصمیمگیری در لحظه فوقالعادهای نیز دارد و به صورت بدیهی، راهی برای رهایی از مخمصههایی که در آنها گیر میکند، پیدا میکند.
خوشبختانه سکانسهای اکشن فیلم نیز عمدتا به خوبی در راستای همین هدف اجرا و فیلمبرداری شدهاند. اگرچه در برخی سکانسها، اعمال احمقانه بعضی کاراکترها مایه تعجب میشوند، اما در مجموع، این سکانسها بسیار طبیعی و واقعگرایانه به نظر میرسند و استفانو سولیما (Stefano Solima)، کارگردان فیلم از پر زرق و برق نشان دادن آنها پرهیز کرده است. البته فیلم Without Remorse از نظر اکشن فیلم متفاوت و نوآورانهای نیست، اما حداقل سکانسهای اکشنی را ارائه کند که باورپذیر و هیجانانگیز هستند.
اگر چه فیلم Without Remorse دارای گافهای متعددی در کارگردانی است، اما آنچه که بیشترین ضربه را به این فیلم زده است، فیلمنامه اقتباسی آن است. عدم انسجام و یکپارچگی و ضرباهنگ ناهماهنگ فیلم باعث شده تا فیلم Without Remorse ملغمهای از لحظههای هیجانانگیز و احمقانه باشد. برخی سکانسهای اکشن فیلم مشخصا فقط به این دلیل نوشته شدهاند تا تعداد سکانسهای اکشن فیلم افزایش یابد بدون اینکه دلیل واضحی برای کلید خوردن این سکانسها وجود داشته باشد. چالههای داستانی متعدد فیلم هم به آن بسیار لطمه زدهاند و گاهی به هیچ وجه نمیتوان این فیلم را جدی گرفت در حالی که مشخص است عوامل فیلم خواستهاند که فیلمی بسیار جدی بسازند. برای مثال، چگونه تیمی از مأمورین و سربازان حرفهای، اینقدر ناکارآمدانه تصمیم میگیرد تا به صورت مخفیانه وارد یک کشور بیگانه شود. یا تامس کلی، وزیر دفاع با بازی گای پیرس (Guy Pearce)، برای موفقیت کافی بود تا با اعزام جک کلی به مأموریت سری در روسیه مخالفت کند. برخی از شخصیتها نیز بدون دلایل موجه، حرفهایی را میزنند و اعمالی را انجام میدهند تا مخاطب را به شکل مضحکانهای گمراه کنند. برای مثال، رابرت ریتر با بازی جیمی بل (Jamie Bell) در نیمه ابتدایی فیلم تمام تلاش خود را میکند که سر منشا تمام اتفاقات فیلم به نظر برسد و در انتها متوجه میشویم که او آدم شریفی بوده و جک کلی و البته مخاطب در مورد او اشتباه میکرده است. این اتفاق به این دلیل رخ میدهد که فیلمنامه عامدانه مخاطب را برای خلق پیچشهای داستانی مصنوعی گمراه میکند و او را سر کار میگذارد. تایلر شریدان (Tyler Sheridan) و ویل استیپلز (Will Staples) در نوشتن فیلمنامه کمکاری کردهاند و این ویژگی کار آنها تقریبا در تک تک لحظات فیلم مشهود است.
مشکل دیگر فیلمنامه Without Remorse، منبع اقتباسی آن است. تام کلنس در دوران جنگ سرد با نوشتن رمانهایی که شوروی را قطب منفی و یک آمریکایی وطن پرست را قطب مثبت نشان میدادند به شهرت رسید. عمده کارهای او نیز در رابطه با جنگ سرد هستند و بهترین اقتباسهای سینمایی از رمانهای او نیز در سالهای پس از جنگ سرد، زمانی که هنوز چنین موضوعی داغ بود، به نمایش درآمدند. اما اکنون، در سال ۲۰۲۱ و در دوران پس از ترامپ، داستانهای او به شدت کهنه به نظر میرسند و نمیتوان آنها را به عرصه سیاسی حال حاضر دنیا مرتبط کرد. ایده اینکه یک سیاستمدار آمریکایی دست پشت پرده ایجاد جنگ بین آمریکا و روسیه است، متعلق به همان دوران پس از جنگ سرد است اما فیلم Without Remorse، بیخردانه قصد دارد آن را با دنیای امروز ارتباط دهد. تام کلنسی اگر زنده بود احتمالا عاشق تئوریهای توطئه QAnon میشد و داستانهای او نیز دست کمی از همین تئوریهای توطئه ندارند ولی اقتباس مستقیم از آنها بدون هیچ چشمداشتی به دنیای امروزی، اصلا کار هوشمندانهای نیست. فیلمنامهنویسان Without Remorse به خودشان زحمت ندادهاند تا رمان Without Remorse را برای دوره و زمانه فعلی بروز کنند و در نتیجه، نه فقط داستان فیلم Without Remorse باورپذیر نیست، بلکه مخاطب را میتواند دلزده کند.
فیلم Without Remorse ملغمهای از تصمیمهای بد و معدود لحظات جذاب سینمایی است که در پایان موفق میشود تا حداقل شخصیت جک کلی را به عنوان قهرمان جدیدی معرفی کند. با وجود همه مشکلات فیلمنامه و کارگردانی، سکانسهای اکشن فیلم سرگرمکننده هستند و فیلم نیز به گونهای تمام میشود که میتوان امیدوار بود در آینده، داستانهای بهتری را با حضور جک کلی ببینیم. اگرچه Without Remorse فیلم خوبی نیست، اما اگر مخاطب بتواند بر مشکلات فیلمنامه چشمپوشی کند، از بزن بهادری مایکل بی جوردن لذت خواهد برد.