توجه: این نقد حاوی اسپویلر است در متن و نکات مثبت و منفی فیلم است.
در نگاه اول، به نظر میرسد که فیلم Wrath of Man، جدیدترین فیلم گای ریچی (Guy Ritchie) متفاوت از آثار جنایی است که او به خاطر آنها معروف شده است. ضرباهنگ فیلم کندتر از فیلمهای دیگر اوست و به نظر خبری از چند خط داستانی موازی نیست اما با کمی دقت میتوان متوجه شد که امضای ماندگار گای ریچی پای فیلم Wrath of Man نیز ثبت شده است.
فیلم Wrath of Man برداشتی نه چندان وفادار از فیلم فرانسوی Le Convoyeur است. فردی به نام H در یک کمپانی امنیتی حمل پول استخدام میشود و به نظر آدمی معمولی به نظر میرسد اما کمی بعد مشخص میشود که او یک نگهبان معمولی نیست و هدفی شخصی از پیوستن به این کمپانی امنیتی دارد.
فیلمهای ساب ژانر انتقام که پس از فیلم John Wick جان دوبارهای گرفتهاند، به نظر به یکنواختی در داستان پردازی رسیدهاند. حتی فیلمهای خوب این ساب ژانر نیز اکنون دوبارهگویی به نظر میرسند و البته در این ساب ژانر، سکانهای اکشن اهمیت بیشتری از داستان پردازی دارند. فیلم Wrath of Man نیز اگرچه حکایت دیگری از یک مرد انتقامجو است که جهنم نیز جلودار او نیست، اما حداقل گای ریچی سعی کرده تا بیشتر از آنکه اثری سوار بر موج خلق کند، فیلمی دارای هویت بسازد.
گای ریچی به خلق کاراکترهای خاص و جذاب شهرت دارد و کاراکتر H نیز از این قاعده مستثنا نیست. البته H شخصیتی تکبعدی و ایستا است اما گای ریچی به درستی جیسون استیتام (Jason Statham) را برای این نقش انتخاب کرده که بازیگری فاقد انعطاف و دارای چهرهای سرد، خشک و بیروح است. شخصیتی مانند H نیازی به پردازش و لایههای مختلف شخصیتی ندارد و گای ریچی از کنکاش در ابعاد این شخصیت صرف نظر کرده است و تنها با چند سکانس فلش بک توانسته به اندازه کافی برای او پس زمینه خلق کند تا مخاطب با او همذاتپنداری کند. جیسون استیتام نیز که در سکانسهای اکشن همیشه درخشیده است، این نقش را بدون کم و کاستی بازی کرده است و باعث شده تا مخاطب به دنبال کردن داستان H اهمیت بدهد. کاراکتر H نمونهای عالی از یک قهرمان اکشن کلاسیک در سینما است که معمولا در فیلمهای امروزی بسیار خستهکننده و تکراری به نظر میرسند، اما در فیلم Wrath of Man توانسته قهرمانی جذاب باشد.
اما نمیتوان این ویژگی را به تمام کاراکترهای فیلم تعمیم داد. گای ریچی در میانه فیلم به دسته سارقان میپردازد و سعی میکند به آنها کاراکترهایی چندلایه بدهد تا مخاطب به آنها به چشم انسانهایی شرور و بدذات (البته به غیر از کاراکتر جن) نگاه نکند اما این کار را بسیار سرسری انجام میدهد و البته تلاش خود را محدود به کاراکتر جکسون با بازی جفری داناوان (Jeffrey Donavan) میکند. تلاش نصفه و نیمه گای ریچی در شخصیتپردازی این عده باعث شده است تا بخش میانی فیلم تا حد زیادی اضافی و طولانی به نظر برسد. این عده در ابتدا سارقانی رابینهود صفت به نظر میرسند ولی در لحظهای دیگر موجوداتی بیرحم هستند. گای ریچی کمی به خانواده جکسون میپردازد و خیلی سطحی به مشکلاتی که سربازان آمریکایی بعد از بازنشسته شدن با آنها مواجه هستند، نگاهی میاندازد ولی هیچگاه به هیچ کدام از جستارهایش، حتی در حد شعارگرایی نیز اهمیتی نشان نمیدهد. در بین این سارقان، کاراکتر جن با بازی اسکات ایستوود (Scott Eastwood)، کاراکتری تک بعدی، شرور، روانپریش و سادیستیک به نمایش کشیده شده است که دقیقا همان چیزی است که فیلم Wrath of Man به آن نیاز داشته است.
امضای گای ریچی، فیلمهایی با سرعت بالا، کاراکترهای متفاوت و اغراق شده، طنز سیاه و خشن و خطهای داستانی متعدد است. فیلم Wrath of Man نیز تعدادی از این ویژگیهای آشنای فیلمهای گای ریچی را دارا است. هر چند که شاخههای فیلم بسیار کمتر از فیلمهایی چون Snatch یا Lock, Stock and Two Smoking Barrels است، اما این بار گای ریچی به جای رفت و برگشت بین خطوط داستانیاش، زمان پیوسته زیادی را به هر کدام اختصاص داده که باعث شده است تا فیلم Wrath of Man یک اثر اپیزودیک نیز به نظر برسد و پرده آخر آن نیز برهمرسانی این خطوط داستانی است. با وجود ضرباهنگ کندتر فیلم Wrath of Man نسبت به دیگر کارهای گای ریچی، او توانسته این فرمول را در قالب منحصربفرد Wrath of Man پیاده کند، هر چند که به جرأت میتوان گفت قسمتهای مربوط به کاراکتر H یک سر و گردن بالاتر از سایر قسمتهای فیلم هستند.
نکته بارز دیگر، فضای واقعگرایانه فیلم است که باعث شده تا فیلم Wrath of Man از ملموسترین کارهای گای ریچی باشد. او معمولا تمایل زیادی به خلق موقعیتهای اغراق شده دیوانهوار دارد اما در فیلم Wrath of Man شاهد چنین موقعیتهایی نیستیم. کاراکترهای فیلم به گونهای خلق شدهاند که میتوان مابهازای آنها را به وفور پیدا کرد و حتی سکانسهای اکشن فیلم نیز دارای ضرباهنگی نسبتا کند با تمرکز به قرار دادن مخاطب در میانه آتش هستند. اگرچه جیسون استیتام نیز در ابتدا شخصیتی اغراق شده به نظر میرسد که همانند یک ابرقهرمان همه را از سر راه خود برمیدارد، اما در نبرد نهایی فیلم که زمین و زمان در حال شلیککردن به یکدیگر هستند، این رویه عوض میشود. فیلم Wrath of Man سکانسهای اکشن خوشساختی دارد که به شکلی واقعگرایانه ساخته شدهاند تا مخاطب به هر گلولهای که شلیک میشود، اهمیت بدهد و نگران کاراکترها شود، اما تعداد این سکانسها، با توجه به استعدادهای جلو و پشت دوربین، کافی نیستند. پایان بندی فیلم نیز اگرچه از نظر داستانی قانعکننده است، اما از نظر اجرا کمی مبهم و ناقص به نظر میرسد. در حالی که به نظر میرسد H در نبرد نهایی به شدت آسیب دیده و در حال مرگ است، در سکانس نهایی او به گونهای ظاهر میشد که انگار فقط زمین خورده است با این حال، این ایراد به تجربه کلی فیلم ضربه چندانی وارد نمیکند. بر خلاف کارهای شناخته شده گای ریچی، در این فیلم اثری هم از طنز نیست. لحظات بسیار معدود و گذرایی در فیلم دارای شوخیهایی هستند اما اصلا به چشم نمیآیند و لحن فیلم بسیار سرد و جدی است که تا کنون در فیلمهای گای ریچی مشاهده نشده است.
همچنین با وجود عدم تعادل فیلم در شخصیتپردازی، نمیتوان منکر شد که توئیست داستانی آن به خوبی عمل کرده است. هر چند که خود جریان داستان قصد ندارد مخاطب را مانند شرلوک هلمز به سراغ مهره نفوذی سارقان در میان کارمندان شرکت امنیتی Fortico بفرستد، اما مخاطب کنجکاو میشود که هویت این مهره نفوذی را کشف کند و شروع به چسباندن تکههای پازل میکند. با وجود اینکه لحظه فاش شدن هویت این مهره نفوذی اصلا زرق و برقی ندارد و مانند سایر لحظات کلیدی فیلم با آن رفتار میشود، اما اثر کافی را روی مخاطب خود میگذارد. بازی هولت مککلینی (Holt McCallany) نیز تأثیر مثبتی روی این رونمایی داشته است. هر چند فیلم Wrath of Man در شخصیتپردازی خوب عمل نکرده است، اما در مجموع داستانی چفت و بست دار و جذاب را ارائه داده است.
فیلم Wrath of Man به این منظور ساخته شده است تا تماشاگر با دیدن یک فیلم اکشن سرگرم شود. فیلمنامه Wrath of Man دارای ایرادات متعددی است و سکانسهای اکشن فیلم نیز میتوانستند بیشتر باشند، اما در مجموع، یک داستان خوب، ضدقهرمانی کاریزماتیک که مخاطب با آن همذاتپنداری میکنند، سکانسهای اکشن خوش ساخت و کارگردانی گای ریچی دست به دست هم دادهاند تا با فیلمی خوب از سابژانر تقریبا اشباعشده انتقام مواجه باشیم.