فیلم «آذر»، روی نوار بسیار باریکی راه میآورد. فیلم در مرز بسیار کمرنگ شخصیتپردازی و تیپسازی، داستانپردازی و شعارگرایی است. آیا سازندگان قصد دارند تا داستانی با مضامین اجتماعی را مطرح کنند یا درباره مشکلات جامعه، شعار دهند؟ آیا آذر نماد زنان ایرانی است یا یک شخصیت مستقل و منحصربفرد؟ قبل از تماشای فیلمی مانند آذر، این نگرانیها وجود دارد و باعث کنجکاوی میشود.
فیلم آذر در یک پیست موتورسواری آغاز میشود و نشان میدهد که آذر، نه تنها یک همسر و یک مادر، بلکه یک موتورسوار حرفهای نیز هست. او و شوهرش با مشارکت پسرعموی شوهر، قصد دارند تا یک رستوران کوچک راهاندازی کنند و برای این کار، به پول عموی شوهر که رابطه خوبی با آذر و البته پسرش ندارد، نیاز دارند.
آذر ماهیت تلخی دارد. کارگردان، از همان ابتدا فضایی شاد و دلگرمکننده را برای تماشاگر ایجاد میکند و سپس، به تدریج نشانههایی از تلخی را در این فضا جای میدهد و با نمایش یک حادثه تراژیک، این فضای شاد و دلگرمکننده را از بین میبرد و این کار به تعدد در فیلم انجام میشود، با این حال، هیچوقت رنگ اغراق به خود نمیگیرد و باورپذیر جلوه میکند.
این امر، ناشی از بازی خوب بازیگران فیلم و البته کارگردانی خوب محمد حمزهای تازهکار است که مشخص است درک درستی از کارگردانی یک فیلم درام با یک موضوع اجتماعی دارد. او به خوبی به کاراکترها به چشم موجودات زنده نگاه میکند و از آنها استفاده ابزاری نمیکند. به همین دلیل، فیلم آذر شخصیت پردازی نسبتا خوبی دارد و کاراکترهای فیلم، مخصوصا آذر، قابل باور هستند و میتوانند حس همذاتپنداری را در تماشاگر زنده کنند.
در ابتدای فیلم، شاهد فضای گرم و صمیمی در فیلم هستیم و همین نشانهای است که قرار است وقایع تلخی را در ادامه شاهد بشیم.
با این حال، اگرچه فیلم آذر یک فیلم بیطرفانه است که به هیچوجه جانبداری نمیکند و کاراکترهای خود را به خوب و بد تقسیم نمیکند، داستانی درباره یک زن مدرن ایرانی تعریف میکند و اگرچه رگههایی از ایدهآلیسم در فیلم و کاراکتر آذر دیده میشود، اما میتواند داستان خود را بدون شاخ و برگ اضافی تعریف کند. آذر، زنی قوی و مستقل است. او ازدواج کرده، زیرا شوهر خود را دوست دارد و بچهدارشدن او هم ناشی از عشق و نه اجبار و عرف جامعه است. آذر شخصیت کاملا مستقلی دارد که دائما توسط جامعه همچنان بستهای که استانداردهای به شدت متناقضی دارد، تحت فشار است. هنگامی که او مجبور میشود، با موتور پیتزا به خانههای مردم برساند، رفتار مردان نسبت به او اغراق شده نیست. نگاههای مردان به یک زن موتورسوار در فیلم «آذر» یا نگاهی از سر سرگرمی یا تعجب و تحقیر است.
با این وجود، آذر که شوهر خود را در پی یک حادثه، پشت میلههای زندان میبیند، تسلیم نمیشود، زیرا دلش به خانوادهای که دارد گرم است. او برای خانوادهاش تصمیم میگیرد تا به هر نحوی شده، رستوران را مدیریت کند و نمیگذارد که سنگاندازیهای عموی شوهرش مانع او شود. اگرچه آذر یک تیپ کاراکتر نیست، اما آنقدر با دقت نوشته شده که میتوان آن را یک تصویر ایدهآل از زنی ایرانی دانست که البته همواره در حال سرکوب است.
به همین دلیل، پایانبندی فیلم چندان قانعکننده به نظر نمیرسد. البته فیلمساز قصد دارد که نشان دهد، عامل مشوق آذر در طول فیلم، عشق علی، شوهرش بوده و پس از خیانت او ناامید میشود و تصمیم میگیرد بازگردد، اما این تسلیم شاید برای طلاق قانعکننده باشد، اما برای تسلیم شدن او کافی نیست. همچنین، در طول فیلم هیچگاه مشخص نمیشود که عمو برای چه با آذر دشمن است؟ مشخص است که موضوع او سر کار رفتن زن نیست. آیا چیزی در مورد آذر میداند که هیچگاه مشخص نمیشود یا به او نظر دارد؟ مبهم ماندن انگیزه عمو، اگرچه باعث آسیب به داستان شده، اما باز هم چیز غریبی نیست. البته این موضوع هم که امیر به پسرعموی خود برای فرار با همسرش کلک میزند، کمی عجیب و غیرعادی به نظر میرسد، اما باز هم موضوع نیست که مابهازای حقیقی آن را ندیده باشیم.
دیگر مانع آذر در فیلم که حضور آن شایان ذکر است، مقابله زن برابر زن در فیلم است. یکی از مشکلاتی که همواره در حوزه مسائل زنان مطرح میشود، همین مقابله زنان در برابر زنان است و فیلم آذر هم به آن میپردازد. در این فیلم، مادر امیر، آذر را به دلیل رفتار اجتماعی و نوع پوشش او، به تحریک پسرش متهم میکند و در چهره آذر، میبینیم که باور نمیکند از سوی یک زن دیگر اینگونه متهم شده است.
اما آذر که در برابر همه چیز مقاومت کرده، خیانت شوهر خود را تاب نمیآورد و این خیانت از جنس دروغی است که علی برای آزادسازی خود به عمویش میگوید و سپس از آذر میخواهد که به آن تن بدهد. آذر متوجه میشود که غرورش به عنوان یک زن مهمتر است و هیچ چیز واقعا ارزش بدنام شدن را، آن هم در این جامعه همواره در حال قضاوت که یکجانبه به همه چیز نگاه میکند، ندارد. به همین دلیل، آذر تصمیم میگیرد تا زندگی در تهران را رها کند و به زادگاهش برگردد و شاید زندگی جدیدی را آغاز کند.
اگرچه در ابتدا به نظر میرسد که فیلم آذر، قرار است درباره اداره یک تجارت کوچک توسط یک زن مستقل باشد، اما متأسفانه این سوژه جذاب، به حاشیه میرود تا فیلم بتواند به تقابل یک زن در برابر یک جامعه همیشه قاضی بپردازد. فیلمنامه میتوانست این موضوع مهم را در همان محیط رستوران و رستورانداری نیز تعریف کند، اما در هر صورت احسان بیگلری، ترجیح داده تا این ایده خوب را رها کند و به سرعت نیز از پروسه تصمیمگیری آذر برای ادامه فعالیت رستوران، میگذرد. البته ایده موتورسواری آذر نیز که در ابتدا شاید مانند خواندن یک بیانیه به نظر برسد، به خوبی در خدمت فیلم قرار میگیرد و اضافی به نظر نمیرسد.
فیلم آذر بازیهای خوبی هم دارد. اگرچه نیکی کریمی خواسته تا خودش مرکز توجه این فیلم باشد و البته بازی خوبی هم در فیلم ارائه داده، اما نباید از دیگر بازیگران فیلم قائل شد. حمیدرضا آذرنگ، مانند تمام کارهایی که تا کنون انجام داده، شگفتانگیز است و تماشای هنرنمایی او لذتبخش است. شیرین آقاکاشی نیز در نقش مادر علی، بازی خیرهکنندهای ارائه داده و اگرچه شخصیت عمو به خوبی پرداخته نمیشود، اما فرید سجادی حسینی بار دیگر نشان داده که بازیگر توانایی است که به اندازه کافی در سینمای ایران شناخته نشده است.
محمد حمزهای جوان، کارگردان بااستعدادی است که متأسفانه، نام او زیر سایه نیکی کریمی گم شده است. بدون شک در آینده نام او را بیشتر خواهیم شنید.
فیلم آذر، یک فیلم ایدهآلگرا نیست، اما میتوان تصویرش از زن را ایدهآل دانست. نخواسته شعارگرایی کند اما میتوان حرفهای فیلمساز را به شکل واضح در نماهای فیلم مشاهده کرد. قصد نداشته یک فیلم انتقادی باشد، اما مخاطب را به انتقاد از جامعه وادار میکند. تیپ کاراکتر ارائه نمیکند، اما به نحوی جامعه را در آن میتوان مشاهده کرد. فیلم آذر، اگرچه فیلم کاملی نیست، اما میتواند هم داستان خود را تعریف کند و هم تلنگری به مخاطب خود بزند.
فیلم آذر ساخته محمد حمزهای، اگر گرفتار این همه حاشیه نبود، احتمالا بیشتر دیده میشد، زیرا به دیده شدن نیاز دارد. فیلم آذر نه یک فیلم شعارزده است، و نه یک فیلم انتقادی؛ با این حال، موفق میشود تنها با تعریف یک داستان قابل باور، تصویری از جامعه ما و نگاهی که به زن مستقل دارد، نمایش دهد و مخاطب را کمی به تفکر وادارد. اگرچه در تبلیغات، بیشتر به نام نیکی کریمی اشاره میشود و او هم فوقالعاده بازی کرده، اما دیگر بازیگران و مخصوصا محمد حمزهای، کارگردان فیلم، در به ثمره نشستن آن نقش مهمی داشتهاند.
با تمام مشکلات بازی Fallout 76، بازیکنان حداقل از این نکته که بازی لوتباکس ندارد و پرداختهای درون برنامهای محدود به لوازم تزئینی است خوشحال بودند. به نظر میرسد این نکته مثبت هم به زودی از بین خواهد رفت. با لوکتو همراه باشید.
فیلم First Man بر اساس داستان واقعی زندگی نیل آرمسترانگ و سفر او به ماه ساخته شده است. این فیلم چقدر به واقعیت وفادار است؟ با لوکتو همراه باشید.
در نمایشگاه E3 2018 طی کنفرانس سونی استودیو رمدی با دستی پر به میدان آمد و از بازی جدید خود در سبکی شبیه به بازی Quantum Break با نام Control رونمایی کرد. با گذشت چند ماه به تازگی تصاویر پروضوحی از این بازی منتشر شد. با لوکتو همراه باشید.
سریال Titans اولین سریال شبکه اینترنتی DC Universe است که براساس کامیکهای DC ساخته شده است و توانسته رضایت مخاطبان خود را جلب کند. با لوکتو همراه باشید.
در سومین قسمت اخبار هفته به مرور مهمترین اخبار هفته گذشته تا تاریخ ۸ آذر ۹۷ پرداختهایم. با لوکتو همراه باشید.