فیلم Bright، از سوی منتقدان به عنوان یکی از بدترین فیلمهای سال 2017 معرفی شده، اما استقبال از آن بسیار خوب بوده است. آیا فیلم Bright، واقعا فیلم بدی است؟
فیلم Bright، دنیایی را به تصویر میکشد که در آن انسانها، ارکها و الفها در کنار هم زندگی میکنند. در این فیلم، تبعیض نژادی، بر سر رنگ پوست و محل تولد نیست، بلکه نژاد هر موجود زنده موضوع تبعیض است و داستان فیلم Bright نیز در این دنیای وسیع و پیچیده رخ میدهد. در این دنیا، ارکها، به دلیل همپیمانشدن با ارباب تاریکی در گذشته، موجوداتی بدنام و طردشده هستند که در محلات فقیرنشین پایینشهری زندگی میکنند و از سوی دیگر نژادها، مورد تبعضی نژادی قرار میگیرند. از سوی دیگر، در دنیای آدمها که در واقع طبقه متوسط هستند، نژادپرستی بسیار کمرنگ است و سیاهپوست و سفیدپوست و زردپوست در کنار هم زندگی میکنند، هر چند که به نظر میرسد، آمریکاییها هنوز دل خوشی از مکزیکیتبارها ندارد. الفها نیز طبقه اشرافی این جامعه را تشکیل میدهند.
فیلم Bright، موجودات داستانهای اساطیری رو در کنار انسانها در یک پسزمینه مدرن نمایش میدهد.
در فیلم Bright، ویل اسمیت نقش یک افسر پلیس باسابقه به نام درل وارد را بازی میکند که به اجبار، با اولین پلیس ارک، نیک جکوبی همکار شده و به تازگی دوران نقاهت خود را پشت سر گذاشته است. وارد از سوی همکارانش تحت فشار است تا به نحوی از شر نیک خلاص شود اما در یک گشت شبانه، این دو متوجه میشوند که دستهای از الفها، برای بازگرداندن ارباب تاریکی تلاش میکنند و باید متوقف شوند.
فیلم Bright، از همان ابتدا، لحن انتقادی نمادین خود را به رخ میکشد و سعی میکند با نمایش ارکها به عنوان سیاهپوستان در جامعه آمریکا و الفها به عنوان سفیدپوستان، نژادپرستی در جامعه آمریکایی را مورد هدف قرار بدهد. اما این نمادگرایی آشکار هم با فضای داستان محور فیلم چندان همخوانی ندارد و هم اینکه پس از نیم ساعت ابتدایی فیلم، به شدت کمرنگ میشود و به حاشیه میرود. اگرچه این اشارات اجتماعی در یک فیلم فانتزی جالب هستند، اما دیوید آیر و مکس لندیس، کارگردان و فیلمناهنویس، نتوانستد به خوبی از این المان استفاده کنند هر چند که اجازه ندادهاند تا کاراکترهای فیلمشان تبدیل به تیپ شوند.
مشکلات آیر و لندیس به اینجا ختم نمیشود. فیلم Bright، داستان جالبی دارد. این دو توانستهاند یک دنیای موازی فانتزی خلق کنند که به دلیل استفاده از پسزمینه شهری مدرن، قابل باور است. فضاسازی درون فیلم به خوبی انجام شده و تماشاگر خیلی سریع به دنیای فیلم علاقهمند میشود. آیر توانسته دنیایی را به وجود بیاورد که تماشاگر را به کاوش در آن تحریک میکند و تنها گوشهای از آن را به نمایش میگذارد.
فیلم Bright، دنیای جذابی را به تصویر میکشد که البته تنها گوشهای از آن را به نمایش میگذارد.
اما فیلمساز در تعریف داستان خود چندان ماهرانه عمل نمیکند. مدت زمان فیلم به دو ساعت هم نمیرسد، اما بسیار طولانیتر به نظر میرسد. مکس لندیس داستانی خطی و سرراست را نوشته است که با سکانسهای بیش از حد طولانی و حتی غیر ضروری کش آمده است و تا حدودی خستهکننده میشود و گاهی اوقات نیز اتفاقات درون فیلم، منطقی به نظر نمیرسند. مکس لندیس فیلمنامهنویس خوشفکری است، اما متأسفانه در نوشتن ایدههای خود چندان موفق نیست.
دیوید آیر هم اگرچه کارگردان خوبی است، اما Bright بهترین کار او از نظر کارگردانی نیست و فیلمبرداری رومن واسیانف نیز اگر گیجکننده نباشد، در بهترین حالت چنگی به دل نمیزند. فیلم Bright یک فیلم اکشن کمدی از نوع رفقای پلیسی است اما لحظات اکشن آن جذابیت خاصی ندارند و البته به دلیل فیلمبرداری رومن واسیانف، در اکثر مواقع نیز چیز زیادی از اکشن دیده نمیشود. البته، نباید از جلوههای ویژه نه چندان خوب فیلم نیز غافل شد و نمیتوان به فیلم Bright، به عنوان یک فیلم اکشن نمره قبولی داد.
اما عاملی که فیلم Bright را نجات داده، بازیگران آن است. ویل اسمیت نقش خود را خوب بازی کرده، اما حضور جوئل اجرتون در کنار او، که در زیر گریم سنگینش قابل تشخیص نیست، باعث شده تا ویل اسمیت نیز بهتر به نظر برسد. اجرتون آنقدر بازیگر خوبی است که حتی با این چهرهپردازی، بتواند بازی خوبی را ارائه کند. زوج انسان – ارک وارد و جکوبی به لطف شیمی میان ویل اسمیت و جوئل اجرتون، دوستداشتنی از آب در آمده است و به غیر از یک سکانس ملودراماتیک در میانههای فیلم، دیالوگهای رد و بدل شده میان این دو شنیدنی و سرگرمکننده هستند.
نومی راپاس در نقش لیلا، بازی خوبی را ارائه داده است. حیف که کارگردان به اندازه کافی به او وقت برای خودنمایی نداده است.
در سوی دیگر نیز نومی راپاس به نقش لیلا، قطب منفی داستان، بسیار کاریزماتیک ظاهر شده است و از آن شرورانی است که تماشاگر از تماشای ابهت و قدرت او لذت میبرد. متأسفانه، لیلا دیالوگهای کمی در فیلم دارد و حتی میتوان گفت که فیلمساز به اندازه کافی به او بها نداده و از آن به خوبی استفاده نکرده است.
فیلم Bright گوشهای از یک دنیای فانتزی بزرگ و نسبتا متفاوت را به نمایش گذاشته است و تماشاگر را برای ماجراجویی در آن تشنه میکند. داستان فیلم Bright، بخش کوچکی از دنیایی است که ظرفیت تبدیل شدن به یک فرانچایز بزرگ و جذاب را دارد. فیلم Bright، اگرچه از نظر فیلمنامه، کارگردانی و فیلمبرداری قوی نیست و اشارات اجتماعی آن نیز چندان جالب نیستند، اما به لطف شخصیتهای خوب و دنیای جذابی که دارد، فیلم سرگرمکنندهای است و اگرچه پر از ایرادا ریز و درشت است، اما فیلم بدی نیست.
با تمام مشکلات بازی Fallout 76، بازیکنان حداقل از این نکته که بازی لوتباکس ندارد و پرداختهای درون برنامهای محدود به لوازم تزئینی است خوشحال بودند. به نظر میرسد این نکته مثبت هم به زودی از بین خواهد رفت. با لوکتو همراه باشید.
فیلم First Man بر اساس داستان واقعی زندگی نیل آرمسترانگ و سفر او به ماه ساخته شده است. این فیلم چقدر به واقعیت وفادار است؟ با لوکتو همراه باشید.
در نمایشگاه E3 2018 طی کنفرانس سونی استودیو رمدی با دستی پر به میدان آمد و از بازی جدید خود در سبکی شبیه به بازی Quantum Break با نام Control رونمایی کرد. با گذشت چند ماه به تازگی تصاویر پروضوحی از این بازی منتشر شد. با لوکتو همراه باشید.
سریال Titans اولین سریال شبکه اینترنتی DC Universe است که براساس کامیکهای DC ساخته شده است و توانسته رضایت مخاطبان خود را جلب کند. با لوکتو همراه باشید.
در سومین قسمت اخبار هفته به مرور مهمترین اخبار هفته گذشته تا تاریخ ۸ آذر ۹۷ پرداختهایم. با لوکتو همراه باشید.