گیرمو دل تورو را به عنوان استاد داستان پردازی معاصر میشناسیم. آثاری که او تا کنون ساخته، از جمله سرگرمکنندهترین فیلمهای سینمایی بیست سال اخیر بودهاند. او عناصر فانتزی را با درام به خوبی ترکیب میکند و قهرمانانی دوستداشتنی به تماشاگر خود معرفی میکند. پس چرا فیلم The Shape of Water، اینقدر از سایر آثار دل تورو ضعیفتر است؟
فیلم The Shape of Water داستان زن لالی است که در یک پایگاه تحقیقاتی دولتی، در زمان جنگ سرد، به عنوان نیروی خدماتی کار میکند. او تنها زندگی میکند و تنها دوستان او، همسایه و همکارش هستند. روزی او در یک آزمایشگاه متوجه وجود موجودی عجیب میشود و به او علاقهمند میشود.
دل تورو تلاش میکند تا الایزا، قهرمان فیلمش را انسانی معمولی و عادی به تصویر بکشد پس در ابتدای فیلم شاهد هستیم که او مشغول انجام فعالیتهای معمولی و روزانه میشود. در واقع دل تورو خواسته تا به فیلم فانتزی خود، حال و هوای واقعگرایانه ببخشد که ابدا در این امر موفق نیست، زیرا از خلق قهرمانی دوستداشتنی یا حداقل قابل درک عاجز است. هیچ دلیلی برای علاقهمند شدن به الایزا وجود ندارد و حتی برخی کارهای او بسیار خودخواهانه هستند که باعث زده شدن تماشاگر از او میشوند. او به غیر از لال بودن هیچ ویژگی شخصیتی خاصی ندارد و علاقهش به موجود درون فیلم هم بیشتر ناشی از عقده و کمبود عاطفی به نظر میرسد تا عشق و هیچ احساسی را در تماشاگر برانگیخته نمیکند. همچنین، نحوه علاقهمندشدن او به موجود دریایی هم قانع کننده نیست و اصولاً «عشق در نگاه اول» اصلا مضمون مناسبی برای فیلمی درباره عشق میان یک انسان و یک موجود فانتزی-ماورایی نیست. ضعیف بودن شخصیت الایزا باعث شده تا بازی سالی هاوکینز هم بسیار معمولی به نظر برسد.
این اتفاق کمابیش برای دیگر شخصیتها نیز رخ داده است، هرچند که کاراکتر جایلز، با بازی ریچارد جنکینز، از بهترین شخصیتهای فرعی فیلم به نظر میرسد، اما این نقش هم آنقدر خاص نیست که به یادماندنی باشد و به شکل غیرضروری، زمان زیادی را به خود اختصاص داده است و حتی دلیلش برای کمک کردن به الایزا، منطقی و قابل باور نیست. همین مسئله برای کاراکتر زلدا هم صادق است، با این تفاوت که او به هیچوجه شخصیت جالبی نیست و نقشآفرینی اوکتاویا اسپانسر نیز بسیار معمولی به نظر میرسد.
برخلاف تبلیغات پیرامون فیلم، بازیهای اکتاویا اسپنسر و سالی هاوکینز خاص و بینظیر نیستند.
این مشکل برای موجود فیلم که هیچ وقت نامی برای او انتخاب نمیشود، بسیار بزرگتر است. دل تورو که شاهکاری به نام Pan's Labyrinth را ساخته، این بار در خلق هیولایی فانتزی ناکام مانده، زیرا نه این هیولا به خوبی معرفی میشود و نه ویژگی جذابی دارد که باعث علاقه تماشاگر به او شود. در واقع حتی تماشاگر ممکن است با استریکلند، قطب منفی فیلم همذاتپنداری بیشتری کند و خواهان نابودی این هیولای مشخصا خطرناک باشد. دیدن چنین نقصی در فیلم دل تورو بسیار ناامیدکننده است. با این وجود نباید از بازی خوب داگ جونز که در ایفای نقشهای غیرعادی خبره است، چشمپوشی کرد.
پایان بندی فیلم به شدت ناامیدکننده است.
در یک فیلم فانتزی عاشقانه، اگر قطب منفی داستان برای شما جذابیت بیشتری دارد، پس حتما فیلم مشکل دارد و این اتفاق برای فیلم The Shape of Water هم افتاده است. کاراکتر استریکلند، به هیچ وجه انسان خوبی نیست. او تمایلاتی سادیستیک دارد و به هیچ وجه انسان خوشایندی نیست، اما در مقایسه با قهرمان داستان، دیدگاه منطقیتری دارد و همذاتپنداری با او راحتتر است. دل تورو این اشتباه را کرده و کمی وارد زندگی شخصی استریکلند شده است و تماشاگر بعد از دیدن رابطه او با خانوادهاش، نمیتواند کاملا از او متنفر باشد. حتی احساس تنفر از استریکلند نیز بسیار بهتر از احساس بیتفاوتی است که نسبت به الایزا ایجاد میشود. البته نباید از بازی درخشان مایکل شانون گذشت که بهترین نقشآفرینی را در این فیلم ارائه داده و شخصیت استریکلند را از حال تک بعدی که احتمالا مانند دیگر شخصیتهای فیلم بوده، درآورده است. اگر فیلم The Shape of Water فیلم خوبی بود، کاراکتر استریکلند، یکی از بهترین ویلینهای چند سال اخیر لقب میگرفت.
این توصیفات برای شخصیت دکتر هافستتر با بازی مایکل استولبارگ نیز تا حد زیادی صادق است. او که یک جاسوس روس است، دقیقا نقطه مقابل استریکلند در فیلم است و آنقدر قوی هست که تماشاگر به سرنوشت او علاقهمند شود. در واقع، اگر فیلم The Shape of Water درباره تقابل استریکلند و دکتر هافستتر بود، بسیار جذابتر بود.
اما پرداخت شخصیت، تنها مشکل فیلم The Shape of Water نیست. داستان فیلم در نیمه اول بد نیست، اما پس از سکانس فرار آدم خوبهای داستان از پایگاه نظامی، در سرازیری سقوط میافتد. این سکانس فرار بسیار بچگانه ساخته شده است و به همین دلیل، هیچ هیجانی ندارد. قسمتی از فیلم هم فضایی سوررئال به خود میگیرد که به هیچ وجه همراستای فضای فانتزی فیلم نیست و مانند وصلهای ناجور در لباسی پاره به نظر میرسد. دیالوگهای فیلم هم تعریفی ندارند. نویسندگان سعی کردهاند تا دیالوگهای جایلز و زلدا را با چاشنی طنز ترکیب کنند، اما این اتفاق هیچوقت نمیافتد. حتی کاراکتر استریکلند هم تا حد زیادی قربانی این دیالوگهای چیپ و بیهدف شده است. پایان بندی فیلم هم که تیر خلاص را به کاسه صبر تماشاگر شلیک میکند تا The Shape of Water یکی از ناامیدکنندهترین فیلمهای سال باشد.
نکته دیگر درباره فیلم The Shape of Water، حضور همیشگی رنگ سبزآبی در همهجای فیلم است. دل تورو آنقدر، از رنگ سبزآبی در فیلم استفاده کرده چشمان تماشاگر خود را آزار میدهد. او تلاش کرده تا حس و حالی دریا-مانند به فیلم خود ببخشد، اما موفق نبوده است.
با این وجود باید از کار الکساندر دسپلا قدردانی کرد. موسیقی متن فیلم The Shape of Water تا فضای فیلم را قابل تحمل کند. کار دسپلا آنقدر خوب بوده، که صرف گوش دادن به موسیقی متن فیلم، تجربهای چندین برابر لذتبخشتر از تماشای آن است.
جلوههای ویژه و چهرهپردازی فیلم واقعا خیرهکننده هستند.
جلوههای ویژه فیلم هم از دیگر نکات برجسته آن هستند. همانطور که گفته شد، داگ جونز در نقش موجود دریایی دیدنی است و گریم او هم خیرهکننده است. مایه تأسف است است که کار عوامل فنی فیلم توسط داستان ضعیف آن هدر رفته است.
فیلم The Shape of Water تلاش کرده تا نسخهای متفاوت از داستان دیو و دلبر باشد، اما نه دیو داستان چنگی به دل میزند و نه دلبر. دل تورو که داستانپرداز خوبی به شمار میرود، این بار از خلق قهرمانانی که تماشاگر بتواند به آنها اهمیت بدهد عاجز مانده است و این مسئله، پیام فیلم را نیز تحتالشعاع قرار داده است. در پایان، موسیقی متن فیلم کاری از الکساندر دسپلا و بازیهای مایکل شنون و مایکل استولبارگ، تنها نکات بهیادماندنی فیلم هستند.
با تمام مشکلات بازی Fallout 76، بازیکنان حداقل از این نکته که بازی لوتباکس ندارد و پرداختهای درون برنامهای محدود به لوازم تزئینی است خوشحال بودند. به نظر میرسد این نکته مثبت هم به زودی از بین خواهد رفت. با لوکتو همراه باشید.
فیلم First Man بر اساس داستان واقعی زندگی نیل آرمسترانگ و سفر او به ماه ساخته شده است. این فیلم چقدر به واقعیت وفادار است؟ با لوکتو همراه باشید.
در نمایشگاه E3 2018 طی کنفرانس سونی استودیو رمدی با دستی پر به میدان آمد و از بازی جدید خود در سبکی شبیه به بازی Quantum Break با نام Control رونمایی کرد. با گذشت چند ماه به تازگی تصاویر پروضوحی از این بازی منتشر شد. با لوکتو همراه باشید.
سریال Titans اولین سریال شبکه اینترنتی DC Universe است که براساس کامیکهای DC ساخته شده است و توانسته رضایت مخاطبان خود را جلب کند. با لوکتو همراه باشید.
در سومین قسمت اخبار هفته به مرور مهمترین اخبار هفته گذشته تا تاریخ ۸ آذر ۹۷ پرداختهایم. با لوکتو همراه باشید.