نقد فیلم Three Billboards outside Ebbing, Missouri

رامتین کاظمی رامتین کاظمی در 30 اسفند 1399
نقد فیلم Three Billboards outside Ebbing, Missouri

مارتین مک‌دونا در نوشتن داستان‌های کمدی سیاه متبحر است. او سال‌ها در تئاتر فعالیت کرده و دو فیلم او، آثار کمدی سیاه با مضامین جنایی هستند. او در فیلم Three Billboards outside Ebbing, Missouri، عنصر طنز تلخ خود را کمی کمرنگ کرده و به سراغ داستانی اجتماعی و البته اخلاقی رفته که با آثار قبلی او کمی متفاوت است.

 

در همان ابتدای فیلم Three Billboards outside Ebbing, Missouri، با میلدرد هیس آشنا می‌شویم که در حال نگاه کردن به سه بیلبورد در جاده‌ای منتهی به شهر ابینگ در ایالت میزوری است. کمی بعد او در شهر، آن سه بیلبورد را اجاره می‌کند و سه بنر قرمز رنگ را روی آن‌ها نصب می‌کند. او روی این بنرها به کوتاهی پلیس شهر در پیدا کردن فردی که به دخترش تجاوز کرده و سپس او را به قتل رسانده، اعتراض می‌کند و خواهان اجرای عدالت می‌شود. این عمل میلدرد، باعث درگیری او با پلیس شهر و کلانتر آن، ویلیام ویلوبی می‌شود.

فیلم Three Billboards outside Ebbing Missouri،  ویژگی‌های دو فیلم قبلی مارتین مک‌دونا را دارد. طنز تلخ مخصوص مک‌دونا که باعث می‌شود از خندیدن احساس گناه کنید و پیچش‌های دراماتیکی که شما را شوکه خواهند کرد، در کنار شخصیت‌پردازی فوق‌العاده با جزئیات که بیننده را درگیر می‌کند، همه در این فیلم هم وجود دارند.

میلدرد هیس در پی عدالتجویی برای دخترش است که مورد تجاوز قرار گرفته و به قتل رسیده است. او برای رسیدن به هدف خود، بهای شخصی گزافی را پرداخته است.

 

مک‌دونا استاد نوشتن طنز سیاه است و با وجود اینکه Three Billboards outside Ebbing Missouri تلخ‌ترین و سیاه‌ترین فیلم اوست، اما باز هم موفق می‌شود تماشاگر را بخنداند و گاهی این طنز سیاه را با لحظاتی اثرگذار ترکیب می‌کند و تماشاگر را از نظر احساسی درگیر فیلم خود می‌کند. داشتن سکانس‌هایی تلخ که می‌توانند تماشاگر را بخندانند، از ویژگی‌های بارز آثار مک‌دونا است و طنز خاص او، بی‌بدیل است.

همچنین، در ابتدای فیلم Three Billboards outside Ebbing Missouri شاید تصور کنید که این بار خبری از بی‌نظمی آنارشیستی آثار قبلی او نخواهد بود و به همین دلیل، روند پیشرفت داستان شما را شوکه خواهد کرد و مارتین مک‌دونا چنان ضربه‌ای به تماشاگر خود وارد می‌کند که او چاره‌ای جز میخکوب شدن ندارد.

اما مهم‌ترین دستاورد مارتین مک‌دونا، شاید شخصیت‌پردازی در فیلم باشد. میلدرد هیس، زنی است غم‌دیده و دردکشیده که هنوز نتوانسته با فقدان دخترش و البته نحوه دردناک مرگش کنار بیاید (واقعا کدام مادری می‌تواند) و مبارزه برای عدالت را برای کنار آمدن با غم خود انتخاب کرده است. اگرچه او در برابر اهالی شهر و حتی خانواده‌اش ظاهر یک زن قدرتمند را به خود می‌گیرد، اما هیچکس متوجه نیست که او تا چه حد شکسته و خرد شده است و در واقع از زندگی به شکلی دست کشیده که حتی نمی‌تواند در برابر محبت دیگران واکنشی مناسب نشان دهد. حتی نحوه مبارزه او هم به عنوان یک شیوه کاملا عملی و موفق نمایش داده نشده است و او را نمی‌توان قهرمان داستان مارتین مک‌دونا دانست. نقاط عطف شخصیت پردازی او را می‌توان در دو سکانس مکالمه‌اش با ویلوبی در بازداشتگاه و برخوردش با آهویی در کنار یکی از بیلبوردها مشاهده کرد، اگرچه پرداخت شخصیتی او به هیچ وجه محدود به این دو سکانس نیست.

تقابل شخصیت ایستای میلدرد و شخصیت پویای دیکسون دیدنی است.

 

شاید تنها فردی که می‌تواند با میلدرد تا حدی همدردی کند، رئیس پلیس ویلوبی است. اگرچه میلدرد او را هدف قرار می‌دهد، اما ویلوبی به دشمن میلدرد تبدیل نمی‌شود و میلدرد هم به هیچ وجه خصومت شخصی با او ندارد، در واقع به دلیل ابتلایش به سرطان بدخیم و البته داشتن دو دختر کوچک، شاید تنها فردی در شهر باشد که می‌تواند حال و روز میلدرد و دخترش را که به آن شکل فجیع به قتل رسیده درک کند و به او کمک هم می‌کند. از این نظر، بیل ویلوبی نه تنها کاراکتری غیرکلیشه‌ای است، بلکه به شدت قابل باور، قابل درک و حتی دوست داشتنی است، به گونه‌ای که تماشاگر نه‌تنها با او همذات‌پنداری می‌کند، بلکه حتی از حمله میلدرد به شخص او در بیلبوردها ناراحت می‌شود.

 

در نقطه مقابل میلدرد و ویلوبی که شخصیت‌هایی ایستا هستند، شخصیت دیکسون را داریم. پلیسی که چندان باهوش نیست، با مادرش زندگی می‌کند و به او وابسته است، به دلیل رفتار خشن با یک سیاه‌پوست به شدت منفور است و در کل فردی است که اول عمل و سپس فکر می‌کند و اگرچه همکاران او هم از رفتارش ناراضی‌اند، اما ویلوبی معتقد است که دیکسون می‌تواند انسان خوبی باشد. البته دیکسون نیز واقعا به کار خود اهمیت می‌دهد و تنها فردی است که همچنان پرونده دختر میلدرد را مطالعه می‌کند. سیر تحول دیکسون در طول فیلم فوق‌العاده است و پیام اصلی فیلم را منتقل می‌کند. شاید او را بتوان فردی زاده نفرت دانست که پس از شکسته‌شدن نفس متکبرش، سعی در رستگاری خود دارد. پروسه تغییر شخصیت دیکسون در طول فیلم، بسیار تماشایی و لذت‌بخش و تعامل او با انسان‌های اطرافش دیدنی و قابل توجه است.

 

و البته، حرف اصلی فیلم نیز در همین تعامل شخصیت‌های دیگر فیلم با دیکسون و تأثیر متقابل آن‌ها است. اعمال دیکسون ناشی از نفرت است. نفرت نسبت به رنگین‌پوستان، نسبت به زنان و نسبت به هر کسی که از او نمی‌ترسد و این نفرت او، تا حدی ناشی از جامعه پیرامون او و تا حدی نیز ناشی از ناآگاهی است که با آن بزرگ شده است و البته نفرت درون او، به دیگران هم سرایت می‌کند. خشم درون میلدرد ناشی از مرگ دخترش و دستگیر نشدن عامل جنایت علیه او، باعث برانگیخته‌شدن دیکسون می‌شود و بهانه‌ای دست او می‌دهد تا به هر دلیلی به نفرت خود جامه بپوشاند و آن را در قالب یک عمل خشونت‌آمیز پیاده کند. میلدرد نیز که خود را در جنگ با هر آنچه که مانع عدالت‌خواهی برای دخترش باشد می‌داند، مقابله به مثل می‌کند. نفرت منجر به نفرت بیشتر و خشم منجر به خشونت بیشتر می‌شود و نکته جالب اینجاست که خود دیکسون، فردی است که حلقه منحوس را می‌شکند و تلاش می‌کند تا اشتباهاتش را جبران کند و از دیگران طلب بخشش می‌کند.

 

مارتین مک‌دونا، توانسته در کنار داستانی درباره بی‌کفایتی نیروی پلیس و تقابل آن با مردم عادی که مسئله مهمی در آمریکای امروز است، یک چالش اخلاقی را هم مطرح کند، بدون این که قضاوت و حکم صادر کند. فیلم Three Billboards outside Ebbing, Missouri به هیچ‌وجه یک فیلم فلسفی نیست و قرار نیست تماشاگر خود را به فرد بهتری تبدیل کند. این فیلم حتی یک بیانیه سیاسی اجتماعی نیز نیست. این هنر مارتین مک‌دونا است که توانسته هم داستانی سرگرم‌کننده تعریف کند و تماشاگر خود را چنان درگیر کند که تا مدت‌ها به فیلمش فکر کند.

Three Billboards outside Ebbing, Missouri، کامل‌ترین فیلم مارتین مک‌دونا است. فیلمبرداری فیلم به لطف استفاده از پس‌زمینه سبز و مسکونی شهر اببینگ، به خوبی همسان با خلق و خوی شخصیت‌های فیلم است. همچنین، موسیقی متن فیلم، کاری از کارتر بورل، شاهکاری در زمینه موسیقی متن آثار سینمایی و بسیار دلنواز است.

علیرغم حمله میلدرد به ویلوبی و مقابله به مثل ویلوبی، رابطه این دو دشمنی نیست و بسیار پیچیده‌تر است.

 

آثار مارتین مک‌دونا، چه در زمینه تئاتر، چه سینما، همواره سکویی مناسب برای هنرنمایی بازیگران‌شان بوده‌اند و فیلم Three Billboards outside Ebbing, Missouri نیز از این قاعده مستثنا نیست. بازیگران این فیلم شاید بهترین نقش‌آفرینی‌های خود را ارائه داده‌اند. حتی بازیگران فرعی از جمله ابی کورنیش، کیلب لندری جونز، جان هاوکز، پیتر دینکلیج، لوکاس هجز و زلیکو ایوانک در نقش‌های خود عالی بوده‌اند. وودی هارلسون آنقدر در نقش خود خوب است که قلب شما را به درد می‌آورد. سم راکول مانند همیشه عالی است و تصور فرد دیگری به جای دیکسون غیرممکن است و فرانسیس مک‌دورمند نیز شاید بهترین نقش دوران حرفه‌ایش را به بهترین شکلی که یک بازیگر می‌تواند ایفا کرده است. به لطف این بازیگران، دیدن تک‌تک لحظات فیلم Three Billboards outside Ebbing Missouri لذت‌بخش است.

 

فیلم Three Billboards outside Ebbing, Missouri، فیلمی با مایه‌های کمدی سیاه است که از دنیای کمدی‌های جنایی مارتین مک‌دونا فاصله دارد اما نه تنها از آن‌ها ضعیف‌تر نیست، بلکه ملموس‌ترین و پخته‌ترین فیلم او از نظر فیلمنامه و کارگردانی است و بازیگران آن توانسته بهترین نقش‌آفرینی‌های خود را ارائه دهند. فیلم Three Billboards outside Ebbing, Missouri، نه تنها از لحاظ سینمایی اثر کاملی است، بلکه علاوه بر سرگرم‌کردن مخاطب خود، او را تحت تأثیر قرار می‌دهد و شگفت‌زده می‌کند.

نکات مثبت
  • - فیلمنامه بی نقص
  • - شخصیت پردازی بی نظیر
  • - بازیگران فوق العاده که بهترین بازی‌های دوران حرفه‌ای خود را ارائه کرده‌اند
  • - طنز تلخ فیلم
  • - استفاده از رنگ‌های سبز و قرمز در فیلمبرداری و طراحی صحنه
  • - موسیقی متن زیبای فیلم

10

شاهکار

برچسب ها:
0 نفر این پست را پسندیده اند. این مطلب را به اشتراک بگذارید:
به اشتراک بگذارید در :
مطالب مرتبط

لوتباکس به بازی Fallout 76 اضافه خواهد شد
لوتباکس به بازی Fallout 76 اضافه خواهد شد

با تمام مشکلات بازی Fallout 76، بازیکنان حداقل از این نکته که بازی لوتباکس ندارد و پرداخت‌های درون برنامه‌ای محدود به لوازم تزئینی است خوشحال بودند. به نظر می‌رسد این نکته مثبت هم به زودی از بین خواهد رفت. با لوکتو همراه باشید.

هومن طیارزاده - 30 اسفند 1399
فیلم First Man – واقعیت یا تخیل؟
فیلم First Man – واقعیت یا تخیل؟

فیلم First Man بر اساس داستان واقعی زندگی نیل آرمسترانگ و سفر او به ماه ساخته شده است. این فیلم چقدر به واقعیت وفادار است؟ با لوکتو همراه باشید.

رامتین کاظمی - 30 اسفند 1399
انتشار تصاویر 4k جدید از بازی Control
انتشار تصاویر 4k جدید از بازی Control

در نمایشگاه E3 2018 طی کنفرانس سونی استودیو رمدی با دستی پر به میدان آمد و از بازی جدید خود در سبکی شبیه به بازی Quantum Break با نام Control رونمایی کرد. با گذشت چند ماه به تازگی تصاویر پروضوحی از این بازی منتشر شد. با لوکتو همراه باشید.

حامد افرومند - 30 اسفند 1399
چرا باید سریال Titans را ببینید؟
چرا باید سریال Titans را ببینید؟

سریال Titans اولین سریال شبکه اینترنتی DC Universe است که براساس کامیک‌های DC ساخته شده است و توانسته رضایت مخاطبان خود را جلب کند. با لوکتو همراه باشید.

رامتین کاظمی - 30 اسفند 1399
اخبار هفته ۳ - تا ۸ آذر ۹۷
اخبار هفته ۳ - تا ۸ آذر ۹۷

در سومین قسمت اخبار هفته به مرور مهم‌ترین اخبار هفته گذشته تا تاریخ ۸ آذر ۹۷ پرداخته‌ایم. با لوکتو همراه باشید.

حامد افرومند - 30 اسفند 1399
مشاهده موارد بیشتر
نظر خود را بنویسید

برای ارسال دیدگاه ابتدا باید وارد شوید.