بازیگر سریال Westworld از نقش ویژه خود در فصل دوم این سریال می گوید

لوئیس هرثام در سریال Westworld نقش پیتر ابرناثی، یکی از میزبانان پارک تفریحی وست ورلد و پدر دولورس را بازی می‌کند که در ابتدای فصل اول دچار باگ می‌شود و کنار گذاشته می‌شود، اما در انتهای فصل اول نقش او در داستان جدید رابرت فورد مشخص می‌شود و به یکی از مهره‌های مهم فصل دوم سریال Westworld تبدیل می‌شود.

در فصل دوم سریال، شارلوت هیل با بازی تسا تامپسون (Tessa Thompson) در جستجوی ابرناثی بوده تا اطلاعات درون مغز او را به دست آورد. در قسمت سوم این فصل، برنارد (با بازی جفری رایت)، توانست به گوشه‌ای از اطلاعات درون مغز ابرناثی نگاهی بیاندازد؛ واکنش او پس از دیدن این اطلاعات، ترکیبی از بهت و وحشت بود.

واکنش لوئیس هرثام به نقش ابرناثی در پارک تفریحی Westworld ابراز آمادگی برای قسمت‌های پیشرو و البته اخطاری برای تماشاگران سریال بود. او در مصاحبه‌ای با هالیوود ریپورتر، درباره ایفای نقش پیتر ابرناثی و پروسه ارائه نقشی چندگانه صحبت می‌کند.

هالیوود ریپورتر: در قسمت سوم بالاخره گوشه‌ای از نقش پیتر را در فصل دوم دیدیم و متوجه شدیم که او مردی تحت تعقیب است. درباره فصل دوم و نقش خودتان به عنوان یکی از بازیگران ثابت سریال، چه گفتگویی با جاناتان نولان و لیزا جوی (خالقین سریال) داشتید؟

هرثام: متأسفم که ناامیدتان می‌کنم، اما هیچ مکالمه‌ای نداشتیم. واقعیت این است که این جنبه از اخلاق کاری آن‌ها مرا شگفت‌زده کرده است. هنگامی که آن‌ها یک بازیگر را استخدام می‌کنند، کاملا به او اعتماد می‌کنند. من برای فصل دوم اصلا با جاناتان و لیزا حرف نزده‌ام و تنها با کارگردانان صحبت کرده‌ام که در قسمت سوم، ریچارد جی. لوئیس کارگردان بود. من قصد داشتم که در این فصل، ابرناثی را با آنچه که در مقابل دکتر فورد دیدیم متفاوت نشان دهم. او از یک میزبان دچار مشکل تبدیل به یک منبع عظیم اطلاعات شده که در حال تخریب او هستند. در واقع، مغز او اکنون حاوی 30 الی 35 سال اطلاعات درباره پارک است.

در این فصل، میزبانان در جستجوی خودشان هستند، اما پیتر انگار همچنان در هزارتوی دکتر فورد گیر کرده است و نمی‌تواند اطلاعات درون ذهنش را پردازش کند.

تقریبا درست است. من فکر می‌کنم پیتر باری را به دوش می‌کشد که دارد او را له میکند. او هر چقدر هم که سعی کند تا به چرخه طبیعی خود بازگردد، نمی‌تواند زیرا این اطلاعات برای او بسیار زیاد هستند. وقتی که او ندای جنگ جمهوری‌خواهان را می‌خواند، فکر می‌کند که یک سرباز است. او برخلاف دیگر میزبانان، به هیچ وجه هیچ درکی از محیط اطراف خود ندارد زیرا موانع زیادی در ذهن او شکل گرفته‌اند.

آیا احساس می‌کنید که مشغول ایفای چند نقش هستید؟

البته. این رویای یک بازیگر است، اینطور نیست؟ من حتی نمی‌توانم تست بازیگری خودم را برای این نقش باور کنم. ما برای هر نقش تستی مجزا داشتیم و برای نقش پیتر ابرناثی باید گوشه‌ای از سکانس او با دکتر فورد را بازی می‌کردیم. اما این سکانس شامل شخصیتی کامل متفاوت برای بررسی این شخصیت بود. من وقتی متوجه شدم که باید سه نقش را بازی کنم بسیار هیجان زده شدم و دیالوگ‌ها نیز فوق‌العاده عالی بودند. کنکاش در چنین نقشی زیباست! این یک کار تیمی بود. همانطور که گفتم من برای فصل دوم با نولان و جوی حرف نزدم و آن‌ها نه تنها به من، بلکه به همه عوامل این سریال اعتماد کردند و هر فردی می‌داند که چه وظیفه‌ای دارد. استخدام یک کارگردان برای هر قسمت، نیازمند مقدار زیادی اعتماد است، مخصوصا در سریالی که تا این حد پیچیده است. این کار لذت‌بخش و رویای هر بازیگری است و من بعید می‌دانم که بتوانم نقشی بهتر را بازی کنم.

سکانس پیتر و دلورس بسیار تأثیرگذار بود، مخصوصا که دلورس در این فصل روحیه‌ای مبارز دارد و برای اولین بار در این سکانس، او را آسیب‌پذیر می‌بینیم. چه خاطره‌ای از این سکانس دارید؟

من اون (ریچل وود) از اولین سکانسی که در این سریال مقابل هم بازی کردیم، ارتباط خاصی داشتیم که توصیف آن سخت است. شاید به خاطر این باشد که هر دو مسیرهای مشابهی را در زندگی طی کرده‌ایم و دل‌شکستگی‌های زیادی را تجربه کرده‌ایم. وقتی که سکانس‌ها را تمرین می‌کردیم، کارگردانان به ما می‌گفتند که تلاش‌های خود را برای فیلمبرداری نگه دارید ولی ما نگران نبودیم. ما می‌توانیم یک سکانس را 100 بار جلوی دوربین بازی کنیم و هر بار به خوبی دفعه قبلی باشد. این واقعیت است. ما هیچ مشکلی با هم نداریم و رابطه میان ما قابل لمس است. کار کردن با او فوق‌العاه و یکی از بهترین تجربه‌های زندگی من بوده است.

در قسمت سوم لحظه‌های قابل نقل و قول زیادی وجود دارد. به عنوان یک طرفدار لیرشاه، لحظه‌ای که ابرناثی می‌گوید «به چرخی از آتش افسار شده‌ام» بسیار قابل توجه است. آیا ابرناثی را تمثیلی از لیرشاه می‌بینید؟

صادقانه بگویم که به این مسئله فکر نکرده بودم اما بله، او می‌تواند لیرشااه باشد. او خود را در وضعیتی مشابه پیدا می‌کند. به نظر من این دیالوگ‌ها جالب هستند زیرا پیتر، حداقل به شکل ناخودآگاه، محیط پیرامون و وضعیت خود را تحلیل می‌کند و در زمانی مناسب این جملات را بر زبان می‌آورد. او شاید چندان از وضعیت موجود یا هدف دلورس آگاه نباشد، اما شاید چیزهایی بداند. شما در ابتدای این فصل دیدید که میزبانان به نوعی با هم در ارتباط هستند و ابرناثی نیز همین‌گونه پیدا شد.

وقتی برنارد درون مغز ابرناثی را مشاهده کرد گفت «اوه خدای من!». واکنش شما در این لحظه چه بود؟

راستش را بخواهید من فقط امیدوار بودم که بتوانم از پس این نقش بربیایم. به آن مانند یک چالش نگاه کردم. از فیلمنامه مانند یک بلوپرینت استفاده کردم. اگر اطلاعاتی را که می‌خواستم در فیلمنامه پیدا نمی‌کردم ایرادی نداشت، زیرا این ویژگی شخصیت پیتر است. پیتر آن‌چه را که باید می‌داند. او برنامه‌ریزی شده است و اطلاعات دارد، اما آیا می‌تواند به این اطلاعات دسترسی پیدا کند؟ اگر نمی‌تواند پس من هم نیازی به این اطلاعات ندارد. وقتی فهمیدم که در انتهای فصل اول قرار است تمام اطلاعات درون پیتر دانلود شدم، وحشت کردم. نمی‌دانستم این برای من چه معنایی دارد و پیتر چگونه خواهد بود. آیا باز هم پیتر خواهد بود؟ سایزمور در اپیزود سه می‌گوید که به او کمی شخصیت داده است و من اصلا ایده‌ای از این جمله نداشتم پس با خودم گفتم که هر جور شده از پسش برمیایم.

نظر شما درباره سرنوشت شخصیت پیتر ابرناثی و نقش او در فصل دوم سریال Westworld چیست؟ سریال Westworld هر دوشنبه صبح از شبکه HBO پخش می‌شود.