سریال Halo با توجه به سه قسمت ابتدایی آن، طبق استاندارد سایت متاکریتیک نقد شده است.
توجه: اگر بازی Halo را بازی نکردهاید یا کتابهای نوشته شده بر اساس این بازی را نخواندهاید، این مطلب میتواند حاوی اسپویلر باشد.
افرادی که هیچ اطلاعی از بازی Halo، دنبالهها و اسپینآفهای متعدد آن و داستان عظیم و دنیای پیچیده این بازی ندارند، احتمالا بیشتر از طرفداران این بازی، از سریال Halo لذت میبرند. برای افرادی که بازی Halo را تجربه کردهاند، تماشای سریالی که قرار نیست اقتباس مستقیمی از این بازی باشد، میتواند تجربه ناخوشایندی باشد اما باید به سازندگان سریال Halo اجازه داد تا داستان خود را تعریف کنند و نباید فراموش کرد که دو مدیوم تلویزیون و بازی ویدیویی، با هم تفاوت دارند.
سریال Halo، همانطور که گفته شد، برداشتی از بازی Halo و دنیای پیچیده آن است و به تدریج، راز داستان آن کشف میشود. در سه اپیزود ابتدایی، به خوبی ماهیت اسپارتانها، ابرسربازهایی را که به منظور سرکوب شورشهای ضد UNSC ساخته شدهاند، توضیح میدهد. جان – 117 ملقب به مستر چیف، یکی از همین اسپارتانها است که زمان حمله Covenant به سیاره Madrigal که انسانها در آن زندگی میکنند، با یک شی باستانی روبرو میشود و تصاویری را مشاهده میکند که سرنوشت او، بشریت و کل هستی را تغییر میدهند.
(به دلیل عدم وجود معادل فارسی مناسب برای کلمه Covenant، در این متن و در آینده نیز از عبارت Covenant به جای معادل فارسی استفاده خواهد شد.)
البته اگرچه کایل کیلن (Kyle Killen) و استیون کین (Steven Kane)، خالقین سریال Halo اذعان کردهاند که فقط از مضمون و دنیای بازی Halo برای خلق این سریال الهام گرفتهاند، اما در جای جای سریال میتوان اشارات متعددی را به بازی پیدا کرد که مشخص است برای جلب توجه دوستداران این بازی گنجانده شدهاند. از نماهای اول شخص ابتدای اپیزود اول تا نمایش شارژ شدن زره مستر چیف مانند بازی گرفته تا نحوه نمایش دادن کورتانا، همه اشاراتی به بازی هستند و در واقع حکم فن سرویس را دارند اما بیشتر این ایستر اگها، اگرچه شاید برای طرفدار بازی Halo، مایه هیجان و شعف باشند، اما وصلههای ناجوری هستند، مخصوصا که کیفیت جلوههای ویژه سریال، مخصوصا در همان نبرد ابتدایی اپیزود اول، چنگی به دل نمیزند.
همچنین، نحوه به نمایش دادن کورتانا، فارغ از ادای دین سازندگان سریال به بازی Halo، جای بحث دارد. اگرچه کورتانا، هوش مصنوعی همراه مستر چیف، با الهام از چهره جن تیلور (Jen Taylor)، صداپیشه آن ساخته شده است، اما این کاراکتر کاملا به صورت CGI به نمایش کشیده شده است و همانگونه که گفته شد، با وجود بودجه زیاد هر اپیزود، نسبت به دیگر سریالهای تلویزیونی، این جلوههای ویژه چندان قانعکننده نیستند و کورتانا نیز مصنوعی به نظر میرسد. اگرچه کورتانا یک موجود مصنوعی است ، اما نحوه به نمایش کشیده شدن او، میتوانست شکل قابل قبولتری داشته باشد تا همانگونه که مستر چیف یا دکتر هالزی، خالق کورتانا وجود او را باور میکنند، مخاطب نیز او را باور کند. با این حال، احتمالا این نسخه از کورتانا قرار بوده یادآور جلوه مصنوعی او در بازیهای ویدیوی باشد اما نمونه خوبی است که ثابت میکند برداشت مستقیم از روی منبع مشکلساز است.. همچنین، حضور جن تیلور که صداپیشگیاش در نقش کورتانا در بازیهای Halo اکنون نمادین محسوب میشود، باعث شده تا کاراکتر کورتانا، به جای یک کاراکتر مصنوعی بیروح، بتواند علیرغم انتخاب قابل بحث سازندگان سریال در نحوه نمایش او، ملموس جلوه کند.
در واقع، این دو پارگی سازندگان سریال Halo بین خلق اثری مجزا که قرار است هویتی مستقل داشته باشد و مخاطبانی که در برابر هر تغییر و آزادی عملی گاردی بسته دارند و به جای تجربه بازی Halo، اصرار دارند که سریال Halo باید عینا مانند بازی آن باشد، بزرگترین ضربه را به سریال وارد کرده است. البته این معضل، مختص تمام سریالها و فیلمهایی است که از روی بازیهای ویدیویی ساخته میشوند، اما اصرار کایل کلین و استیون کین بر مجزا بودن سریال Halo از بازی آن باعث شده است که چنین مشکلی کاملا واضح و آشکار باشد.
با این حال، رازآلود بودن دنیای Halo به خوبی مخاطب را مجذوب میکند. سریال Halo، اگرچه دنیای بازیهای Halo و مضمون دنیاهای حلقهای مرموز این بازیها را استفاده کرده است، اما خط داستانی متفاوتی دارد که مخاطب بازیها نیز اگر سختگیری نکند، با وجود اینکه تقریبا میداند چه اتفاقاتی قرار است رخ دهند، میتواند از آن لذت ببرد. همانند بسیاری از سریالهای دیگر، Halo نیز دارای چند خط داستانی فرعی است که در ابتدا اضافه و غیرضروری هستند، اما بهتر است امیدوار باشیم که این خطهای داستانی فرعی نیز به داستان اصلی گره بخورد.
داستان اصلی سریال، مستر چیف را به عنوان یک قهرمان ماجراجو، یک ابرسرباز که به واسطه مهندسی ژنتیکی، احساسات ندارد و غیر از جنگ چیزی نمیداند، راهی سفری در کهکشان برای پیدا کردن منشأ یک شی باستانی میکند. استفاده از چنین مسیری برای تعریف داستان دنیاهای حلقهای Halo و داستان شخصیت مستر چیف، تصمیم درستی بوده است. اگرچه روند سریال ضرباهنگ نسبتا نامنظمی دارد، اما شخصیت مستر چیف، اگرچه در مجموع، حتی پس از خارج کردن تراشهای که هورمونهای احساسی او را معلق کرده است، انسانی سرد، خشک و بی احساس است که با بعد جدیدی از انسان بودن آشنا میشود، شخصیت جذابی به عنوان قهرمان داستان است. پابلو شرایبر (Pablo Schreiber) نیز که بازیگر توانایی است، به خوبی از عهده این نقش برآمده است. بر خلاف بازیها، در سریال Halo، شاهد چهره مستر چیف هستیم و انتخاب پابلو شرایبر که سابقه زیادی در تئاتر دارد و بر خلاف عمده بازیگرانی که نقشهای نمادین در سینما را بازی میکنند، چهره و فیزیک بارز و منحصربفردی ندارد، انتخاب خوبی است و مخاطب خیلی سریع به او به عنوان مستر چیف عادت میکند. همچنین، در بازی Halo، به عنوان یک بازی اول شخص، همانند دیگر بازیهای این سبک که طبق قاعدهای دیرینه و نانوشته، چهره کاراکتر قابل بازی را نشان نمیدهند تا پلیر خود را به عنوان قهرمان تصور میکند، هیچگاه حتی پس از گذشت ۲۰ سال از اولین نسخه بازی Halo، چهره مستر چیف را نمیبینیم. اما در سریال Halo، چنین قاعدهای بیمعنی است و خوشبختانه، سازندگان سریال نیز از چهرهنمایی او به عنوان ابزاری مناسب برای شخصیتپردازی استفاده کردهاند.
شاید برای شما جالب باشد
- همه چیز درباره سرویس جدید پلی استیشن پلاس
- بهترین فیلمهای جدید که در فروردین ۱۴۰۱ میتوانید تماشا کنید
- نقد سریال The Afterparty - فصل اول
در نقطه مقابل، کاراکتر دکتر هالزی نیز که در بازیها حضور نسبتا کمرنگی نسبت به مستر چیف و کورتانا دارد، در سریال Halo به یک کاراکتر محوری تبدیل شده است. ناتاشا مکالهان (Natasha McElhone)، بازیگر نقش دکتر هالزی که بازیگر فوقالعادهای، به خوبی توانسته بار سنگین چنین نقش مهمی را به دوش بکشد. رابطه بین مستر چیف و دکتر هالزی، از آنجایی که دکتر هالزی نه تنها مستر چیف را به یک ابر انسان تبدیل کرده است، بلکه کورتانا را نیز بر اساس مغز خود ساخته است، در کنار رابطه مستر چیف و کورتانا، رابطه محوری این سریال است و اعتماد بی چون و چرای مستر چیف به دکتر هالزی که مرموز به نظر میرسد و همیشه ظاهرا نقشه دومی نیز در سر دارد، یکی دیگر از دلایل جذابیت سریال است. اهمیت سازندگان به شخصیتپردازی باعث شده تا دنبال کردن کاراکترها و ماجراهای آنها راحتتر باشد.
سریال Halo به هیچ وجه سریال کاملی نیست و کایل کیلن و استیون کین نیز انتخابهای عجیب برای اجرای چنین پروژه عظیمی هستند. اگرچه داستان در ابتدا کمی پیچیده به نظر میرسد و خط داستانهای فرعی آن نیز از ضرباهنگ سریال کاستهاند و در روند پیشبرد داستان مستر چیف وقفه ایجاد کردهاند و اگرچه برخی از ایستراگهای سریال که منحصرا برای طرفداران بازی Halo گنجانده شدهاند، چندان با فضای متفاوت آن همخوانی ندارند، اما در مجموع، جسارت کایل کیلن و استیون کین در ارائه داستانی متفاوت از بازیها قابل ستایش است. سریال Halo، با وجود اینکه از مضمون کلی سری Halo و دنیای آن استفاده کرده است، توانسته هویت مستقلی برای خود ایجاد کند و به لطف موسیقی متن زیبا، بازیهای خوب پابلو شرایبر، جن تیلور، ناتاشا مکالهان و بوکیم وودباین (Bokeem Woodbine) و داستان جذابی که مخاطب را کنجکاو نگه میدارد، آینده درخشانی میتواند داشته باشد، به شرطی که کمپانی پارامونت، پخشکننده سریال از سرویس پارامونت پلاس، دست سازندگان آن را بازتر بگذارد.
در این ویدیو به سراغ بخش چند نفره بازی Halo Infinite رفتیم. با ما همراه باشید.
مایکروسافت از تاریخ عرضه بازی Halo Infinite پرده برداشت. با ما همراه باشید.
تاریخ انتشار بازی Halo Infinite توسط یک وبسایت ایتالیایی لو رفت. با ما همراه باشید.
اگر به دنبال بازی چندنفرهای هستید که در کنار دوستان یا خانواده خود بازی کنید، این لیست حاوی بهترین بازیهای Couch-Co-Op است که اکنون میتوانید تهیه و بازی کنید. با لوکتو همراه باشید.
تقریبا از پیش از مراسم مایکروسافت در نمایشگاه E3 2021 میدانستیم که یک از مهمترین نمایشها مربوط به بازی Halo Infinite خواهد بود. با ما همراه باشید.