فیلم Thor: Ragnarok رویه متفاوتی را نسبت به دو فیلم قبلی Thor در پیش گرفته است که تا حد زیادی وامدار موفقیت فیلم Guardians of the Galaxy است. دو فیلم اول Thor، داستانهای اساطیری و کاملا جدی بودند، اما تایکا وایتیتی، کارگردان فیلم Thor: Ragnarok، توانسته فیلمی بسازد که فضای اساطیری داستان Thor را با فضای علمی تخیلی فیلم Guardians of the Galaxy ترکیب کرد و در کنار تعریف یک داستان جدی و حماسی، تماشاگر را به شدت سرگرم کند و بخنداند.
داستان فیلم Thor، چند سال پس از وقایع فیلم Avengers: Age of Ultron رخ میدهد و ثور همچنان در جستجوی سنگهای بینهایت، با سورتور، شیطان آتشین مواجه میشود. سورتور به ثور اخطار میدهد که رگناروک، مرگ ازگارد نزدیک است و ثور متوجه میشود که خواهری به نام هلا دارد که برای ازگارد و ۹ قلمرو تحت کنترل آن، تهدیدی جدی است.
فیلم Thor: Ragnarok از فضای جدی دو فیلم قبلی Thor فاصله گرفته و فیلمی است که در کنار تعریف یک داستان حماسی، تماشاگر خود را واقعا میخنداند.
فیلم Thor: Ragnarok، همانگونه که از اسمش پیداست، به واقعه رگناروک از اساطیر اسکاندیناوی اشاره دارد و البته از خط داستانی به همین نام از کامیکهای مارول ساخته شده است و به هیچ وجه تماشاگر خود را ناامید نمیکند. علیرغم فضای عمدتا سرخوشانه فیلم و لحظات خندهدارش، داستان فیلم حماسی است و نه توسط فیلمساز نادیده گرفته میشود و نه توسط تماشاگر بیاهمیت شمرده میشود. اگرچه میتوان گفت که مقدمه چینی فیلم و البته مدت زمان کل آن کمی طولانی است، اما Thor: Ragnarok آنقدر سرگرمکننده است که تماشاگر به هیچ وجه خسته نمیشود.
همانطور که گفته شد، این بار داستان ثور کمی از فضای اساطیری دو فیلم قبل فاصله گرفته است. اگرچه نبرد فیلم همچنان بر سر ازگارد و تقابل دو نیروی خیر و شر است، اما ثور بخش اعظمی از فیلم را در سیاره سکار میگذارند که حال و هوایی مشابه فیلم Guardians of the Galaxy دارد. پیوستگی فیلمهای دنیای سینمای مارول باعث شده تا ورود ثور به این دنیای جدید، به هیچ وجه غریب و غیر قابل هضم نباشد و تماشاگر خیلی سریع، به این دنیای جدید و رنگارنگ علاقهمند میشود، مخصوصا که شخصیت فوقالعادهای به نام Grandmaster با بازی به شدت دیدنی جف گلدبلام در این دنیا معرفی میشود. تایکا وایتیتی، هوشمندانه از قالب دادن به جف گلدبلام خودداری کرده و گذاشته تا او آزادانه نقشی را بازی کند که مقدار بسیاری از وجودش در آن قابل تشخیص است و جف گلدبلام آنقدر شخصیت جذابی است که صرف همین حضورش در فیلم سرگرمکننده و مفرح است.
تماشای جف گلدبلام به نقش Grandmaster هیچگاه خستهکننده نمیشود.
اما فیلم Thor Ragnarok، از شخصیتهای فوقالعاده دیگری هم بهره میبرد. علاوه بر اینکه ثور در این فیلم دلپذیرتر شده است، لوکی نیز روی جدیدی از خود نشان میدهد و مثل همیشه، تام هیدلستون در این نقش میدرخشد. تسا تامپسون نیز در نقش والکیری بسیار خوب ظاهر شده و مارک رافالو با نقش بروس بنر/هالک باز هم ثابت میکند که از بهترین انتخابهای بازیگری مارول بوده است. دیگر شخصیت جدید فیلم، کورگ نام دارد که نه تنها تایکا وایتیتی نقش آن را بازی کرده، بلکه بدون کوچکترین تغییری در لهجه نیوزیلندی خود، جای او سخن گفته است و نشان داده که چرا مارول، کارگردانی فیلم Thor: Ragnarok را به او سپرده است.
وایتیتی نه تنها در نقش کورگ، خندهدارترین لحظات فیلم را رقم میزند، بلکه دیدگاه خاص و منحصربفرد خود را به دنیای سینمایی مارول آورده است. او کاملا متوجه شده که چرا دو فیلم قبلی Thor، چندان موردپسند قرار نگرفتهاند و فضایی نسبتا شاد و به شدت سرگرمکننده با لحظاتی خندهدار به فیلم تزریق کرده و به خوبی تعادل میان درام و کمدی را در فیلمش برقرار کرده است. در واقع، بعد از دو فیلم Guardians of the Galaxy و Ant-Man، فیلم Thor Raganrok را میتوان سومین فیلم دنیای سینمایی مارول دانست که واقعا یک فیلم کمدی اکشن است و فضای طنز آن محدود به لحظات کوچک اسلپ استیک یا تیکههای تکضرب و بامزه از سوی قهرمان فیلم نمیشود.
تایکا وایتیتی موفقیت خود را تا بخش زیادی مدیون مدیر فیلمبرداریاش است. فیلم Thor: Ragnarok استفاده درستی از رنگبندی در فیلم کرده و کاملا با سکانسهای فیلم متناسب هستند. Thor: Ragnarok اگرچه اکشن خود را تا حد زیادی مدیون انفجارهای بزرگ و جلوههای ویژه پرزرق و برق خود است، اما این امر چیزی از هیجان این سکانسها کم نمیکند و هیچوقت کمدی و اکشن در این فیلم، فدای هم نمیشوند. تایکا وایتیتی از موسیقی هم به خوبی در فیلم خود استفاده کرده که نقطه عطف آن را میتوان استفاده از آهنگ Immigrant Song از بند لد زپلین دانست.
کاراکتر کورگ یکی از بهترین کاراکترهای فیلم هست. تعدادی از خندهدارترین لحظات و دیالوگهای فیلم متعلق به اوست و تایکا وایتیتی از کورگ یک کاراکتر فوقالعاده بامزه، دوستداشتنی و منحصربفرد ساخته است.
اما فیلم Thor: Ragnarok از قطب منفی خوبی هم بهره میبرد. پس از اشتباهاتی که مارول با مالکیث در فیلم Thor: The Dark World کرد، فیلم Thor: Ragnarok بیش از همهچیز به یک قطب منفی خوب نیاز داشت و خوشبختانه، نه تنها هلا قطب منفی قدرتمندی است، بلکه مارول کیت بلانشت را برای ایفای نقش او استفاده کرده که توانسته در هر لحظه از حضورش مقابل دوربین، تماشاگر را مجذوب خود کند. هر چند که میتوان گفت نسبت حضور او در فیلم به مدت زمان کل آن، نسبتا کم است، اما هلا هم به خوبی پرداخته شده و هم بسیار قدرتمند و خوفناک به تصویر کشیده است و وسیلهای برای عرض اندام قهرمانان فیلم نیست.
فیلم Thor: Ragnarok، یکی از بهترین و سرگرمکنندهترین فیلمهای کامیکبوکی است که به خوبی توانسته قدرت کامیکبوک به عنوان منبع اقتباسی را نشان دهد. فیلم Thor: Ragnarok، علاوه بر اینکه بسیار سرگرمکننده است، کاملا با دنیای سینمای مارول و خط داستانی اصلی آن سازگار دارد و حتی با وجود اینکه فیلم مستقلی است، کاملا فضایی مشابه دیگر فیلمهای MCU برای مخاطب خود ایجاد میکند. تایکا وایتیتی به درستی با الهام از جیمز گان و البته استفاده از ذوق و قریحه خاص خود، توانسته یکی از بهترین فیلمهای اکشن کمدی سال و یکی از بهترین فیلمهای دنیای سینمایی مارول را خلق کند.