نقد فیلم Last Night in Soho

رامتین کاظمی رامتین کاظمی در 30 آبان 1400
نقد فیلم Last Night in Soho

این مطلب ممکن است حاوی اسپویلر باشد.

 

نوستالژی محصول کاپیتالیسم برای تغذیه انسان امروزی با اشیا و کالاهایی است که اگرچه نماد سال‌ها عقب‌ماندگی هستند، اما انسان امروزی آن‌ها را باارزش و مایه افتخار می‌داند. فیلم Last Night in Soho، به خوبی این نکته را یادآور می‌شود، هر چند که روی آن چندان تمرکز نمی‌کند و آن را دست‌مایه اصلی داستانش قرار نمی‌دهد.

 

داستان فیلم Last Night in Soho درباره دختر جوانی به نام الی است که برای تحصیل در رشته طراحی لباس و مد به لندن می‌رود اما سفر از یک شهر کوچک به پایتخت، برای او کمی سنگین است. او که توسط هم‌کلاسی‌هایش مورد آزار قرار می‌گیرد، تصمیم می‌گیرد تا اتاقی را اجاره کند و برای التیام، رویای زندگی در دهه ۶۰ میلادی را در سر می‌پروراند. در شب اول زندگی در اتاق جدیدش، الی زندگی دختر جوانی به نام سندی را تجربه می‌کند که مانند او به لندن آمده است تا به یک ستاره تبدیل شود.

 

last-night-in-soho

 

از فیلمسازی مثل ادگار رایت (Edgar Wright) انتظار نمی‌رود که در فیلمش از کلیشه‌های پیش پا افتاده و بچگانه در داستانش استفاده کند، به همین دلیل، رابطه بین الی و هم‌کلاسی‌هایش اصلا قانع‌کننده و قابل باور نیست.اما پس از گذشت ۲۵ دقیقه و نقل مکان الی به اتاق جدیدش، فیلم Last Night in Soho جان می‌گیرد. قسمت‌های مربوط به سندی و ماجراهای او در لندن جذاب و دیدنی هستند و تماشاگر کنجکاو است که تأثیر آن‌ها در زندگی الی را ببیند و بداند که چگونه این دو نفر به هم گره خورده‌اند.

 

به همین دلیل، داستان فیلم Last Night in Soho را می‌توان ناامید‌کننده‌ترین قسمت آن دانست، زیرا فیلمنامه هیچوقت پاسخ درستی به رابطه بین این دو نمی‌دهد. ادگار رایت تلاش کرده است تا با مبهم نگه داشتن فضای فیلم، تماشاگر را درگیر کاراکترهای داستان نگه دارد، اما در انجام این کار موفق نبوده است و در نتیجه، مخاطب بدون هیچ اطلاعات مناسب یا پاسخ قانع‌کننده‌ای رها می‌شود. مهم نیست که مخاطب چقدر به کاراکترها و داستان فیلم فکر کند، زیرا پیدا کردن منطق یا حتی ذره‌ای دلیل و پاسخ برای اتفاقات فیلم، مانند تلاش برای حل مسائل فیزیک تئوری است و هیچ‌وقت نمی‌توان به پاسخ قانع‌کننده‌ای رسید.

 

last-night-in-soho
آخرین نقش آفرینی دایانا ریگ در سینما، بسیار درخشان و دیدنی است.

 

در ابتدای فیلم، ادگار رایت نمایش می‌دهد که ظاهرا، هنگامی که الی به گذشته سفر می‌کند، تجربه‌های سندی را نیز تجربه می‌کند. هنگامی که گردن او مانند سندی کبود می‌شود، مخاطب تصور می‌کند که این سفر به گذشته، صرفا دیدن اتفاقات از زاویه دید سندی نیست و انگار سندی و الی یک نفر هستند، اما این موضوع تقریبا بلافاصله فراموش می‌شود و صرفا بهانه‌ای برای اثرپذیری الی از دهه ۶۰ برای طراحی لباس است. همچنین، از همان ابتدای فیلم، به نظر می‌رسد که الی می‌تواند روح مادرش را که به اسکیزوفرنی مبتلا بوده، ببیند. در طول فیلم، تماشاگر از خود می‌پرسد که آیا الی نیز به اسکیزوفرنی مبتلا است یا انسان خاصی است که می‌تواند با ارواح تعامل داشته باشد. این ابهام در طول فیلم، به هیجان فیلم می‌افزاید و الی را نیز تبدیل به کاراکتری منحصربفرد می‌کند که شایسته یک پروتاگونیست، در فیلمی با حال و هوای سایکدلیک است، اما زمانی که در پایان فیلم، الکساندرا نیز ارواح را می‌بیند، دیگر الی چندان خاص به نظر نمی‌رسد و هاله رمزآلود دور کاراکتر او از بین می‌رود. حتی این اتفاق نیز باعث می‌شود تا مبهم ماندن منشأ توانایی الی در دیدن ارواح نیز قابل قبول نباشد و این مسئله که رویای الی، که در واقع سفر او به گذشته است، دروغین و مصنوعی بوده است، تماشاگر را بیشتر از پیش نیز سرخورده می‌کند. ادگار رایت هیچ‌گاه توضیح نمی‌دهد چگونه الکساندرا توانسته رویایی تقلبی را در ذهن الی جاسازی کند و اصلا چرا باید این کار را بکند؟ در انتهای فیلم نیز، تنها دلیل منطقی الکساندرا برای اعتراف کردن به الی و به خطر انداختن جان خود می‌تواند میل سادیستی و روان‌پریشانه جنایتکاران به اعتراف کردن و افتخار کردن به جنایت‌هایشان باشد که البته با توجه به پرداخت دروغین کاراکتر سندی در طول فیلم، به هیچ وجه قابل باور نیست. اگر الکساندرا به الی اجازه می‌داد تا به شهرش باز گردد، او می‌توانست با راز خود تا ابد سر کند و دچار عذاب وجدان لحظه‌های آخر نیز نباشد. ادگار رایت سعی کرده است تا با ایجاد فضایی مبهم، اثری درگیرکننده خلق کند که مخاطب را به اندازه الی دچار تعلیق و اضطراب می‌کند اما به دلیل اینکه نتوانسته چارچوب مناسبی برای ارائه قوانین داستانش به مخاطب ایجاد کند، در انتها، داستانی روی دستش مانده که پر از چاله‌های داستانی است و مخاطب را ناامید، رها می‌کند.

 

last-night-in-soho

 

به غیر از فیلم‌نامه که متأسفانه تأثیر بسیار زیادی روی کیفیت فیلم داشته است، فیلم Last Night in Soho از نظر فنی، فوق‌العاده تماشایی و بی‌نظیر است. بر خلاف فیلم‌نامه‌اش، ادگار رایت در کارگردانی سنگ تمام گذاشته است. هیچ نمایی از فیلم، بدون دقت و برای پر کردن زمان فیلم ضبط نشده است و ادگار رایت با وسواس زیادی توانسته آن چه را که در ذهن خود تصور می‌کرده، به تصویر بکشد. فیلم‌برداری و تدوین سکانس‌های رویای الی، دستاوردی بی‌نظیر هستند و علاوه بر نمایش مهارت‌های چونگ هون چونگ (Chung-Hoon Chung) فیلمبردار و پل مکلس (Paul Machliss) تدوینگر که همکاران همیشگی ادگار رایت هستند، هنر ادگار رایت، نه فقط به عنوان یک فیلمساز، بلکه به عنوان یک هنرمند با نگرشی خاص و منحصربفرد را برای باری دیگر ثابت می‌کنند.

 

last-night-in-soho

 

علاوه بر کارگردانی و فیلمبرداری، فیلم Last Night in Soho از نظر طراحی صحنه و لباس نیز اثری برجسته و به یاد ماندنی است که علاوه بر زیبایی چشم‌نواز، در خدمت داستان و شخصیت‌پردازی هستند. اودیل دیکس میرو (Odile Dicks-Mireaux)، به خوبی توانسته احساسات درونی کاراکترها، مخصوصا سندی و الی را در قالب لباس‌هایشان به نمایش بگذارد و بروز دهد. فیلم‌های ادگار رایت از نظر موسیقی نیز همواره خاص هستند و فیلم Last Night in Soho نیز از این قاعده مستثنا نیست. موسیقی متن فیلم، با الهام از موسیقی جز دهه ۷۰ و ترکیب آن با موسیقی راک، به خوبی داستان را همراهی می‌کند و به همراه طراحی لباس، فیلمبرداری، نورپردازی و طراحی صحنه فوق‌العاده فیلم، فضای سایکدلیک فیلم را بی‌نقص پیاده‌سازی کرده است.

 

شاید برای شما جالب باشد

نقد سریال The Wheel of Time

آشنایی با ژانر اکشن | Action

بهترین فیلم‌های جیمز باند که باید حتما تماشا کنید

 

همانطور که در ابتدا اشاره شد، فیلم Last Night in Soho، اگرچه فیلمی انتقادی نیست و قرار نیست مخاطب را آموزش دهد، اما به خوبی در قالب داستان خود یادآور می‌شود که نوستالژی تا چه حد می‌تواند سمی و مخرب باشد. انسان امروزی، به راحتی چشمان خود را روی تمام جوانب مخرب دهه‌های گذشته و کمبودهای آن بسته است و برای خود این تصویر را ایجاد کرده است که گذشته، جایی است که انسان با خوشحالی و سرخوشی بیشتری زندگی می‌کرده و از زندگی بیشتر لذت می‌برده است؛ تا حدی که حتی تلاش می‌کند ارزش‌های کهنه و بعضا مخرب گذشته را نیز به زندگی مدرن امروزی خود تخریب کند. الی نیز دقیقا دچار همین توهم است. او در ابتدای فیلم، از لندن دهه ۶۰ میلادی، تصوری اتوپیایی دارد و خود را متعلق به آن دهه و گرفتار در مدرنیته می‌داند. الی با قرار گرفتن در کفش‌های سندی، به شکل تلخی متوجه می‌شود که بر خلاف ظاهر پر زرق و برقی که از گذشته در رسانه‌ها به نمایش گذاشته می‌شود، دخترانی مانند او و سندی، طعمه‌های مردانی مانند جک بوده‌اند. با نگاهی گذرا به برگ‌های تاریخ، می‌تواند ملاحظه کرد که سینما و موسیقی چگونه آلوده به مردانی مانند جک بوده‌اند که از دختران جوان و زیبارو سواستفاده می‌کرده‌اند. حتی ستارگان بزرگ سینما و موسیقی مانند آوا گاردنر، مریلین مونرو و جین منسفیلد نیز بر خلاف ابهتی که جلوی دوربین‌ها داشتند، سرگذشتی مانند سیندی را تجربه کرده‌اند. نوستالژی امروز کاملا روی جنبه‌های تاریک گذشته که سرشار از تبعضی و آزار و اذیت است، سرپوش گذاشته است و انسان امروزی را اسیر خود کرده است و فیلم Last Night in Soho، بدون شعارگرایی این امر را یادآور می‌شود.

 

فیلم Last Night in Soho ظرفیت این را داشته است که تبدیل به یکی از بهترین فیلم‌های سال باشد، اما فیلمنامه ضعیف آن باعث شده است تا علیرغم دستاوردهای فنی و هنرنمایی تیم تولید آن، فیلم Last Night in Soho یکی از ناامیدکننده‌ترین فیلم‌های سال باشد. فیلم Last Night in Soho فیلم بدی نیست و حتی می‌توان گفت به لطف کارگردانی ادگار رایت و نقش‌آفرین‌های آنیا تیلور جوی (Anya Taylor-Joy) و دایانا ریگ (Diana Rigg)، فیلمی سرگرم‌کننده است که تا لحظه‌های آخر، مخاطب را با خود همراه می‌کند، اما از ادگار رایت انتظار نمی‌رود که چنین داستان ناامید‌کننده با پایان بندی نیمه کاره‌ای را تعریف کند.
 

نکات مثبت
  • - کارگردانی فوق‌العاده ادگار رایت
  • - فیلمبرداری و نورپردازی دیدنی فیلم
  • - طراحی صحنه و لباس بی‌نظیر
  • - استفاده بجا و بی‌نقص از موسیقی جز
  • - بازی فوق‌العاده دایانا ریگ
  • - انتخاب آنیا تیلور جوی و تامسین مکنزی به عنوان دو نقش اصلی داستان
  • - فضاسازی سایکدلیک فوق‌العاده و تعلیق آمیز میانه‌های فیلم
نکات منفی
  • - فیلمنامه ضعیف و ناامیدکننده فیلم
  • - پایان بندی بد فیلم
  • - ۲۴ دقیقه ابتدایی

6

متوسط

برچسب ها: last night in soho
0 نفر این پست را پسندیده اند. این مطلب را به اشتراک بگذارید:
به اشتراک بگذارید در :
مطالب مرتبط

نامزدهای جوایز بفتا 2022 معرفی شدند
نامزدهای جوایز بفتا 2022 معرفی شدند

آکادمی هنرهای سینمایی و تلویزیونی بریتانیا، نامزدهای جایزه بفتا سال 2022 را معرفی کرد که غیبت بعضی از نام‌های معتبر، بسیار مشهود است. با لوکتو همراه باشید.

رامتین کاظمی - 14 بهمن 1400
مشاهده موارد بیشتر
نظر خود را بنویسید

برای ارسال دیدگاه ابتدا باید وارد شوید.