سریال The Wheel of Time با توجه به سه قسمت ابتدایی آن، طبق استاندارد سایت متاکریتیک نقد شده است.
سریال The Wheel of Time، اقتباسی از رمانهایی به همین نام، نوشته رابرت جوردن (Robert Jordan) و از موفقترین مجموعههای فانتزی ادبی است بیش از ۹۰ میلیون نسخه از آنها در دنیا فروخته شده است. بدون شک، کتابهای The Wheel of Time از جمله برترین کتابهای فانتزی مخصوص نوجوانان که به دلیل به تصویر کشیدن دنیایی با مضامین فانتزی غنی و جزئیات بسیار زیاد، توانسته در صحنه ادبیات ادبی خودی نشان دهد و محبوبیت زیادی کسب کند. اما متأسفانه، سریال The Wheel of Time هیچ بویی از بهترین ویژگیهای کتابهای The Wheel of Time نبرده است.
در دنیای The Wheel of Time که شباهتهای زیادی به تعریف آفرینش در عهد جدید دارد، نیرویی تاریک به نام شیطان در شرف آزادی و تسخیر جهان است و تنها فردی به نام «اژدها» میتواند او را متوقف کند. مویرین، عضوی از فرقه آئه سدای (زنانی که توانایی استفاده از نیروی چرخ زمان را دارند)، چهار دختر و پسر جوان را پیدا میکند که معتقد است یکی از آنها، اژدها است که تناسخ یافته و دوباره متولد شده است. او باید از این چهار نفر در برابر حمله نیروهای شیطان، محافظت کند.
اگرچه رمانهای The Wheel of Time، رمانهایی غنی برگرفته از فرهنگ و مذاهب آسیای میانه، بودیسم، اسلام و مسیحیت هستند، بدون اینکه تبدیل به استعارههایی مذهبی شوند، اما خبری از تأثیرات فرهنگی و مذهبی نشان داده شده در رمانها، در سریال The Wheel of Time نیست. در دو اپیزود اول، شاهد سریالی کلیشهای درباره تقابل خیر و شر به شیوهای کهنه هستیم که بارها مانند آن، به شیوههایی بسیار بهتر، در سینما و تلویزیون روایت شده است. سریال The Wheel of Time فاقد هر گونه المان جذابی است که تماشاگر را به دنیای سریال یا ساز و کار چرخ زمان علاقهمند کند و از القای حس رازآلودگی و اساطیری مفهوم چرخ زمان، خالق و تقابل روشنایی و تاریکی عاجز است و آنها را به داستانی کودکانه تقلیل داده است. هر چند گهگاهی جرقههایی از دنیای پرجزئیات و غنی چرخ زمان را میتوان پیدا کرد، اما در مجموع، سریال The Wheel of Time نمیتواند به اندازه کافی مخاطب را به دنیای خود علاقهمند کند و فاقد عنصر یا ویژگی منحصربفردی است که آن را از سایر آثار فانتزی متمایز کند.
علاوه بر این، سریال The Wheel of Time، کاراکترهای جالبی نیز ندارد. در طول سه قسمت ابتدایی، به نظر میرسد که شاهد کشمکشهای درونی کاراکترها و رابطههای پیچیدهای بین آنها خواهیم بود، اما به دلایلی، در این سه قسمت، به این کشمکشها و افکار درونی به اندازه کافی اشاره نمیشود و علیرغم ظرفیت فوقالعادهای که کاراکترها، مخصوصا پرین – با بازی مارکوس راثرفورد (Marcus Rutherford) – و مت – با بازی بارنی هریس (Barney Harris) – دارند، تا کنون، پرداخت مناسبی نداشتهاند. کاراکتر ایگوین – با بازی مدلین مدن (Madeleine Madden) – و رند – با بازی جاشا استرادوسکی (Josha Stradowski) – نیز بسیار کلیشهای به نظر میرسند. بازیگران جوان و تازهکار فیلم نیز علیرغم اینکه تلاش خود را میکنند، به دلیل شخصیتپردازی ضعیف و کارگردانی آماتورگونه سریال، چندان قابل باور نیستند هر چند که میتوان امیدوار بود که در قسمتهای آتی، شاهد درخشش مارکوس راثرفورد و بارنی هریس باشیم. در مجموع، کاراکترهای سطحی و دیالوگهای ساده و احمقانه سریال The Wheel of Time، به جای اینکه داستان را به شکل قابل فهم و سادهای به مخاطب منتقل کنند، باعث خستگی مخاطب میشوند و در سطح قابل قبولی نیستند.
از آنجایی که سریال The Wheel of Time، محصول سرویس آمازون پرایم است و پشتیبانی یکی از ثروتمندترین کمپانیهای جهان را پشت خود میبیند و با توجه به اینکه سریال Game of Thrones، استانداردهای تولیدی در تلویزیون، مخصوصا برای سریالهای فانتزی را چند درجه ارتقا داد، اما سریال The Wheel of Time از نظر ارزشهای تولیدی بسیار ارزانقیمت و پیش پا افتاده به نظر میرسد. طراحی صحنه و لباس فیلم را اگرچه نمیتوان بد در نظر گرفت، اما به دلیل فضاسازی ضعیف داستان و عدم توانایی کافی سازندگان سریال، همه چیز در حد یک رویداد کازپلی میماند. جلوههای ویژه کامپیوتری سریال نیز بسیار ضعیف هستند و به سکانسهایی که قرار بوده تماشاگر را مسحور و شیفته کنند، به حد جبران ناپذیری ضربه زدهاند.
شاید برای شما جالب باشد
- آشنایی با ژانر اکشن | Action
- بهترین فیلمهای جیمز باند که باید حتما تماشا کنید
- نقد فیلم Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings
سریال The Wheel of Time محصول محیطی است که عجولانه و بدون ملاحظه قصد دارد جای خالی سریال Game of Thrones را پر کند اما ریف جادکینز (Rafe Judkins) و تیم نویسندگی و کارگردانیاش، مهارت لازم برای تبدیل کردن رمانهای غنی و پربار رابرت جوردن به یک اثر تلویزیونی برجسته، جذاب و سرگرمکننده را نداشتهاند و بیملاحظگی کمپانیهای سونی و آمازون، تهیهکنندگان سریال، به کیفیت این سریال نیز در تک تک سکانسها مشهود است. شبکههای تلویزیونی بزرگ، هنوز متوجه نشدهاند چه عواملی باعث موفقیت سریال Game of Thrones شده بودند و قصد دارند با اضافه کردن ویژگیهای سطحی آن سریال، از جمله خشونت و خونریزی، نقصها و کمبودهای تولیدی خود را در زمینه داستانسرایی و فضاسازی، جبران کنند، اما تماشاگر امروزی دیگر به این راحتیها گول نخواهد خورد.
سریال The Wheel of Time با توجه به منبع اقتباسش، ظرفیت تبدیل شدن به یک اثر فانتزی درگیرکننده و فراموشنشدنی را دارد، اما با توجه به عوامل پشت صحنه و مسیری که فرم روایی آن طی میکند، نمیتوان به آینده این سریال و حتی فصل دوم آن امیدوار بود.
اولین نفری باشید که برای این پست نظر ارسال می کنید!