پس از فیلم Avengers: Endgame به نظر میرسید که فیلمهای مارول و در کل، فیلمهای ابرقهرمانی و کامیک بوکی به بن بست رسیدهاند و دیگر عنوان خاص، متفاوت یا هیجانانگیزی نخواهیم دید. اما خوشبختانه، فیلم Shang-Chi توانسته وجهه متفاوتی از یک فیلم ابرقهرمانی را نشان دهد و به دنیای سینمایی مارول یا MCU جانی تازه ببخشد.
فیلم Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings که اقتباسی از کامیکبوکهای Shang-Chi است، داستان مرد جوانی است که از سلطه پدرش، فردی جاودان که قدرت ده حلقه جادویی را در اختیار دارد، فرار کرده است اما گذشتهاش او را رها نمیکند. در بعضی از قسمتهای فیلم، به نظر میرسد که نویسندگان فیلمنامه خواستهاند تا به داستان ساده خود، کمی پیچ و خم بدهند تا فیلمنامه را اثری پیچیده و چند لایه نشان دهند، اما یک فیلم اکشن رزمی مانند همین فیلم Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings نیازی به پیچیدگی ندارد. تقابل شنگ چی و زیالینگ با پدرشان، ونوو، به تنهایی برای پیش بردن یک داستان اکشن کافی است و از نظر عاطفی نیز دارای بار کافی برای جلب مخاطب است و کمی طول میکشد تا سازندگان فیلم نیز به این حقیقت پی ببرند.
البته این نقص کوچک به هیچ وجه مانع لذت بردن از فیلم Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings نمیشود. دستین دنیل کرتون (Destin Daniel Cretton)، کارگردان فیلم Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings، نشان میدهد که کاملا با سینمای هنرهای رزمی، چه فیلمهای ابتدایی این زیرشاخه، چه آثار کارگردانانی چون ژانگ ییمو (Zhang Yimou) و انگ لی (Ang Lee)، آشنا است و توانسته با الهام از بهترین آثار این زیرشاخه سینمای اکشن، فیلم اکشنی بسازد که هم به ستارگان این سینما ادای دین میکند و هم بدون افتادن در چاله تقلید و ارجاعات متعدد بیمعنی، اثری سرگرمکننده باشد.
سکانسهای اکشن فیلم Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings عمدتا، بسیار خوش ساخت هستند و دستین دنیل کرتون، توانسته ایدههای متفاوتش برای خلق سکانسهای اکشن را با کوریوگرافی عالی و موسیقی متنی فوقالعاده ترکیب کند که مخاطب را هیجانزده میکند. باورش سخت است که فیلم Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings توسط یک استودیو هالیوودی و تهیهکنندگانی آمریکایی ساخته شده است و به دام کلیشههای رایج فیلمهای اکشن پر زرق و برق هالیوودی نیفتاده است. اگرچه نبردهای پایانی فیلم Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings گاهی یادآور سکانسهای پر سر و صدا دیگر فیلمهای مارول هستند و در مقایسه با دیگر سکانسهای اکشن فیلم حتی تا حدی خستهکننده هستند، اما همین نبردها نیز به لطف پسزمینه زیبا و رنگارنگ سرزمین تا لو، طراحی اژدهایان و جلوههای ویژه خیرهکننده فیلم، باز هم میتوانند تماشاگر را درگیر کنند و تا پایان مجذوب نگه دارند.
نکته بارز دیگر فیلم Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings این است که بر خلاف اکثر فیلمهای MCU، آنتاگونیست جذابی دارد که تماشاگر حتی میتواند با او همدردی کند. ونوو با بازی فوقالعاده تونی لیونگ (Tony Leung)، اگرچه بیشک یک آنتاگونیست و یک ویلن است، اما بیتردید میتوان گفت که عشق محرک او است و توسط نیروی شیطانی فریب خورده است. هر چند رابطه بین ونوو و فرزندانش، رابطه سالمی نیست و با کمی مشاوره یا حتی مکالمه، احتمالا میتوانستن از مجادله اجتناب کنند، اما ونوو فرزندانش را به شیوه خاص خود دوست دارد و شانگ چی و زیالینگ نیز پدرشان را دوست دارند. رابطه این خانواده اگرچه مخرب است، اما مخاطب میتواند با آن ارتباط برقرار کند یا حداقل آن را درک کند و پایانبندی فیلم نیز به خوبی سرانجام این رابطه را به نمایش میگذارد.
شاید برای شما جالب باشد
- بازی کنیم - بازی Spike Volleyball
علاوه بر ونوو، دیگر کاراکترهای فیلم Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings نیز به خوبی پرداخت شدهاند. شنگ چی، به عنوان قهرمان جدید MCU، با دیگر قهرمانان دنیای سینمایی مارول بسیار متفاوت است و اگرچه در شمای کلی، در قالب یک پروتاگونیست رایج در MCU جای میگیرد، اما صرف اتکایش به هنرهای رزمی باعث شده تا رنگ و رویی متفاوت به این دنیای سینمایی تزریق کند. سیمو لیو (Simu Liu)، بازیگر نقش شنگ چی به خوبی در این نقش جای گرفته است. کاراکتر کیتی با بازی آکوافینا (Akwafina) نیز اگرچه قرار بود منشأ کمدی در داستان باشد و آکوافینا نیز بسیار فراتر از حد انتظارات ظاهر شده است، اما میتوان گفت که از میانههای فیلم به بعد، حضور او بسیار تحمیلی است. با وجود این که حتی خود کیتی نیز از نقشش در داستان به شکلی هجوآلود اشاره میکند، اما نمیتوان انکار کرد که حضور او از تنش و جدیت نبرد پایانی کاسته است.
دنیای سینمایی مارول با فیلم Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings توانسته زاویه جدیدی از داستانهای ابرقهرمانیاش را به نمایش بگذارد و البته ردپای گذشته نژادپرستانه کامیکبوکهای مارول را نیز نادیده گرفته و در عین حال به ذات و ریشه کاراکتر شنگ چی وفادار بماند. کوین فایگی و همکارانش در استودیو مارول، در تصمیمی هوشمندانه، دست دستین دنیل کرتون را تا حد زیادی باز گذاشتهاند تا فیلمی بسازد که هم به خوبی در فاز چهارم MCU جای میگیرد و هم اثری مستقل و دارای هویت منحصربفرد است که مخاطب را با خود همراه و او را برای داستانهایی بیشتر از شنگ چی و فرقه ۱۰ حلقه، هیجانزده میکند.
مینی سریال Moon Knight اقتباسی از کامیکبوکهای مارول است و داستان مردی است که برای زنده ماندن، خونس، خدای ماه را میپذیرد و عدالت او را اجرا میکند. با لوکتو همراه باشید.
آنتونی راموس، بازیگر نمایش موزیکال Hamilton در سریال Ironheart بر اساس کامیکهای مارول نقش آفرینی خواهد کرد. با لوکتو همراه باشید.
فیلم Spider-Man No Way Home سرانجام رکورد فیلم Avatar در گیشهها را شکست. با لوکتو همراه باشید.
فیلم Eternals، بر خلاف آنچه که مارول و دیزنی قصد داشتهاند جلوه بدهند، نه اثری جاهطلبانه است، نه نشانی از رشد و تحول MCU دارد و فقط یک فیلم هالیوودی تکراری دیگر است. با لوکتو همراه باشید.
در سال ۲۰۲۲ چشم انتظار کدام فیلمها هستیم و کدام کارگردان بزرگ با دستانی پر به سینما باز خواهد گشت؟ با لوکتو همراه باشید.