این مطلب ممکن است حاوی اسپویلر باشد.
فیلم «بوتاکس» اولین فیلم بلند کاوه مظاهری در مقام کارگردان است. این فیلم که در جشنواره فیلم تورین نیز افتخار کسب کرده است، شاید برای عامه مردم جذاب نباشد یا گنگ باشد اما از جمله آثار سینمای مستقل و هنری ایران است که این روزها تقریبا جانی برایش باقی نمانده است و تقریبا نادیده گرفته میشود و در عین حال به شدت شایسته توجه و بررسی است.
فیلم «بوتاکس» داستان زن میانسالی به نام اکرم – با بازی سوسن پرور – است که از نظر ذهنی به چالش کشیده شده است و در کنار خواهر و برادر کوچکترش در خانهای که متعلق به داییشان است، زندگی میکنند. آذر، خواهر اکرم – با بازی مهدخت مولایی – در یک کلینیک زیبایی، به کار تزریق بوتاکس مشغول است و میخواهد وارد کار پرورش مجیک ماشروم شود اما عماد – با بازی سروش سعیدی – که رفتار بدی با اکرم دارد، با این کار مخالف است.
فیلم «بوتاکس» را نمیتوان یک فیلم داستان محور دانست. این فیلم به اندازه کافی محتوا برای زمان ۹۷ دقیقهای خود ندارد اما با این حال، به خوبی موفق میشود تا به شکلی ملموس و مسحورکننده، وارد ذهن کاراکتر اصلی خود شود و دنیای پیرامون آن را به مخاطب نشان دهد. اگرچه فیلم در داستانسرایی شکست نخورده است، اما قضیه کاشت مجیک ماشروم وسیلهای برای کاوش ذهن اکرم و احساسات اوست و از آنجایی که اکرم از نظر ذهنی با سایر انسانها متفاوت است و در نمایش احساساتش نیز با سختیهای زیادی مواجه است، توجه مخاطب را به خود جلب میکند. اکرم در ابتدای فیلم، بسیار سرد، بیاحساس و بیتفاوت به نظر میرسد. شاید این گونه برداشت شود که اکرم متوجه هیچ کدام از اتفاقات اطراف خود نیست یا اهمیتی به کارها و رفتار برادر و خواهرش نشان نمیدهد. اما در طول فیلم، مخاطب متوجه میشود، که اکرم، به دلیل تفاوتهایش، احساسات و واکنشهای خود را به شکل دیگری نشان میدهد. او حتی پس از برخوردش با عماد نیز به نظر کاملا بیتفاوت به نظر میرسد، اما عذاب وجدان و احساس گناه، به شکل متفاوتی او را میبلعند.
فیلمنامه «بوتاکس»، نوشته کاوه مظاهری و سپینود ناجیان، ابزار کافی را به کاوه مظاهری، کارگردان فیلم داده است، تا با استفاده از دوربینش، اکرم را در حال کشمکش با خودش نشان دهد. برای درک یا حداقل مشاهده چالشهای درون ذهن و روح اکرم، کاوه مظاهری به بازیگری اغراق شده، نماهای غیرطبیعی شعرمانند و جلوههای ویژه پناه نبرده است و با قرار دادن سوسن پرور در محیط، این امکان را به او داده است تا این بازیگر اکرم را زندگی کند. کاراکتر اکرم میتوانست خیلی راحت تبدیل به کاراکتری تکبعدی، گنگ و حتی آزاردهنده شود، مخصوصا که به دلیل مشکلاتی که دارد، برای آذر، خواهر کوچکترش دردسرهای زیادی ایجاد میکند که در صورت پرداخت اشتباه و بازیگری ضعیف، تماشاگر را نیز از تلاش برای نزدیک شدن به این کاراکتر دلسرد میشد، اما خوشبختانه، سوسن پرور از عهده چنین نقشی برآمده است و یکی از بهترین نقشآفرینیهای سال را در سینمای ایران به جا گذاشته است. با این حال، سکانسی که اکرم فردی را با عماد اشتباه میگیرد و سپس عماد را در آلمان تصور میکند، اضافی به نظر میرسد. همانطور که گفته شد، فیلم «بوتاکس» از نظر داستانی چندان محتوا ندارد و مشخص است که کاوه مظاهری و سپینود ناجیان، تلاش کردهاند تا داستان خود را از قالب یک فیلم کوتاه خارج کرده و به یک فیلم بلند تبدیل کنند. شاید اگر فیلم «بوتاکس» یک فیلم کوتاهتر بود، اثر بسیار بهتری تلقی میشد. در انتها شایان ذکر است که نحوه استفاده کاوه مظاهری از یک پیکان صندوقدار قدیمی و یک گلخانه، به گونهای که میتوان آنها را شخصیتهایی دارای روح و هویت در فیلم مشاهده کرد، قابل تقدیر است.
نکته دردناکی که باعث میشود تماشاگر با اکرم همدردی کند، این است که او تنها طالب ذرهای محبت از سوی خواهر و برادر کوچکترش بود، اما از نمایش آن عاجز بود. اگرچه او دختر بزرگ خانواده است، اما به دلیل چالشهای درونیاش، حکم بچهای بی دست و پا را نزد خواهر و برادری دارد که او را گرچه دوست دارند، اما وبال گردن و باری روی دوش میدانند و از یادآوری این نکته نیز ابایی ندارند. به دلیل اینکه اکرم در نمایش احساساتش کمتوان است، آذر و عماد متوجه نیستند که چگونه خواهر بزرگتر خود را آزار میدهند. آنها همانگونه به اکرم، ناخواسته آسیب زدهاند که اکرم ناخواسته باعث دردسر آنها میشود. تنها زمانی که آذر، عامدانه اکرم را آزار میدهد، اکرم همه چیز را از بین میبرد؛ انگار که علیرغم قدرت ادراک ضعیفش از شرایط، به شکل خاص خودش، متوجه این رابطه مخرب دوطرفه بوده است. در واقع، اکرم به دلیل شرایطش، از ابراز احساسات عاجز است، اما آذر و سعید نیز قادر به درک خواهر خود نیستند و از این نظر، آنها نیز ناتوان هستند و البته اکرم از این ناتوانی آگاه است؛ مخصوصا عماد که نمونهای از مردانگی سمی دچار سرخوردگی است که مشکلات و شکستهای شخصیاش را با آزار دادن اکرم جبران میکند، با این حال اکرم از اینکه برادر کوچکتری دارد که هنگام رانندگی آهنگهای آلمان نازی را گوش میدهد، راضی است و افسوس میخورد که چرا در حالی که او عماد را دوست دارد، عماد چنین احساسی را با قلدری و تمسخر پاسخ میدهد. در پایان فیلم، تماشاگر متوجه میشود که دلیل واکنش شدید اکرم به عماد روی پشت بام این است که این بار عماد، کاملا بیدلیل و عامدانه او را تمسخر میکند و در پایان فیلم نیز، آذر، بدون دلیل موجهی اکرم را مجبور میکند که شب را بیرون بماند. انگار که اکرم از سر بدرفتاریهای آنها به بهانه اینکه این دو نمیدانند چگونه با او مدارا کنند، میگذرد اما در قبال آزارهای آگاهانه آنها ایستادگی میکند. فیلم «بوتاکس» اثر رفتار آزاردهنده درون یک خانواده را به شکل متفاوتی به نمایش میگذارد و بدون اغراق یا شعارزدگی، از مخاطب خود دعوت میکند تا نگاهی باز و رها به اثر این رفتار داشته باشد. نکته بارز دیگر درباره فیلم «بوتاکس» این است که داستان آن به هیچ وجه محدود به جامعه ایرانی نیست و مضمونی جهانشمول دارد، هر چند که شاید مخاطبین فیلم که در کشورهایی با ساختار سنتی زندگی میکنند، بیشتر با ارتباطات درون خانوادگی کاراکترهای فیلم، همذاتپنداری کنند.
اکرم چیزی به غیر از خانوادهای گرم نمیخواهد و آن را به شکلی که میخواهد به دست میآورد. شاید بسیاری اتفاقات درون فیلم را تراژدی بنامند، اما از نگاه اکرم، نمیتوان اینگونه قضاوت کرد. به همین دلیل، پایان سوررئال فیلم را نمیتوان واقعا پایانی تلخ دانست. هر چند سکانس پایانی، آخرتی است که اکرم برای خود تصور میکند و واقعا وجود ندارد، اما خوشحالی اکرم بابت دیدن برادر و خواهرش، به مخاطب نیز سرایت میکند و او را درگیر احساساتی متناقض اما تأثیرگذار میکند. فیلم «بوتاکس» هم شخصیتپردازی خوبی برای اکرم و آذر دارد، هم به شکل حائز توجهی، اثر افسوس و عذاب وجدان را به مخاطب خود ارائه میکند.
شاید برای شما جالب باشد
در چارچوب کلاسیک سینما، فیلم «بوتاکس» در پرده دوم، دچار افت شدیدی میشود که تماشاگر را خسته میکند، اما در مجموع، اثری قابل تأمل از یک کارگردان آیندهدار با بازیهای زیبای سوسن پرور و مهدخت مولایی است که نمیتوان از کنار آن به سادگی گذشت.