در این بخش از مباحث بررسی ژانرهای سینمایی به سراغ ژانر فانتزی میرویم.
فیلم فانتزی همانطور که از نام آنها پیداست، متعلق به ژانر داستانی فانتزی هستند و از مضامین فانتزی مانند جادو، اتفاقات ماوراطبیعی، افسانههای باستانی و محلی و دنیاهای جذاب فانتزی و بیگانه بهره میبرند. این ژانر در کنار ژانر علمی تخیلی و ترسناک، متعلق به داستانپردازی گمانه زن است و در بسیاری از موارد، با آنها ترکیب میشود. جادو، اسطوره، دنیاهای شگفتانگیز، فرارگرایی و موجودات و اتفاقات عجیب و غریب از المانهای رایج این ژانر محسوب میشود. موجودات فانتزی مانند پریها، فرشتگان، پریان دریایی، ساحران، هیولاها، جادوگران، اسب تکشاخ، اژدها، حیوانات سخنگو، اوگر، الف، ترول، جادوی سیاه و سفید، نوم، خون آشام، گرگینه، شبح، دوارف، جاینت، گابلین، حیوانات انسان نما و اشیا جادویی را میتوان در فیلمهای فانتزی پیدا کرد و مفاهیمی چون آشناپندار، نفرین، جادوهای تقویت کننده و دنیاهای جادویی که دارای فضایی مشابه اروپای قرون وسطی هستند در این داستانها مطرح میشوند.
بر خلاف ژانر علمی تخیلی که المان تخیلی خود را بر اساس حقایق علمی بنا میکند، ژانر فانتزی هیچ ارتباطی با وقایع و حقایق علمی ندارد و مخاطب خود را به سفری در دنیاهایی ناشناخته و غیرقابل تصور میبرد و داستانهایی را تعریف میکند که تقریبا هیچ وجه تشابهی به دنیای واقعی ندارند. این فیلمها معمولا داستانی تاریخی دارند و به تکرر قوانین فیزیکی دنیای معمولی را زیر پا میگذارند. فیلمهای فانتزی به قدرت تخیل بسیار وابستهاند و نشاندهنده قدرت ذهن خالق در داستانپردازی هستند.
در فیلمهای فانتزی، قهرمان فیلم تجربهای اسرارآمیز و باورنکردنی را از سر میگذراند و با موانعی فرابشری مواجه میشود. از رایجترین فضاهای فانتزی میتوان به افسانههای خدایان یونان باستان یا داستانهای هزار و یک شب اشاره کرد. قالیهای پرنده، شمشیرهای جادویی، اوراد جادویی، اژدها و فرهنگهای باستانی المانهایی هستند که از دیرباز در داستانهای فانتزی دیده شدهاند. دنیاهای فیلمهای فانتزی، عجیب، نامأنوس و در اکثر موارد، کاملا زاده ذهن خالق هستند و اگرچه داستانهای پریانی بیشتر بر فیلمهای فانتزی غالب هستند، اما شاهد دنیاهایی مرکب از المانهای فانتزی و علمی – تخیلی نیز هستیم.
در کهن الگوهای ژانر فانتزی، قهرمان داستان معمولا یک شاهزاده یا فردی به دنبال نجات یک شاهزاده است. وقایع غریب، اشکال و شرایط فیزیکی غیر واقعی و کاراکترهای خارقالعاده هیولاگون مانند اشباح، شیاطین و جادوگران در فیلمهای فانتزی به وفور یافت میشوند و قهرمان داستان یا باید از آنها کمک بگیرد یا با آنها مبارزه کند. ژانر فانتزی برگرفته از اساطیر و داستانهای محلی ملل مختلف است و به همین دلیل، علیرغم اینکه کلیشههای زیادی میتوان برای آن متأثر شد، در هر فرهنگ شاهد داستانهای فانتزی متفاوتی هستیم که به نوعی بازتاب آن فرهنگ هستند.
اولین فیلمهای فانتزی
ژانر فانتزی از زمان پیدایش اولین تمدنهای بشری همواره پای ثابت سرگرمیهای جوامع انسانی بوده است و به همین دلیل نیز از زمان پیدایش سینما، بشر سعی کرده است تا به نحوی این داستانها را به تصویر بکشد. فیلم Voyage Dans La Lune (1902) از اولین فیلمهای فانتزی تاریخ به شمار میآید. جرج ملی (George Melies) در این فیلم سفر به ماه را به تصویر کشید که آن زمان برای بشر غیر قابل تصور بود. فیلم اکسپرسیونیستی Metropolis (1927) به کارگردانی فریتز لانگ (Fritz Lang) نمایی کابوسوار از کارگرانی را به تصویر کشید که به آنها اجازه استراحت داده نمیشود. فیلم King Kong (1933) به کارگردانی مریان سی کوپر (Merian C. Cooper) مخاطب را به جزیره جمجمه می برد و او را با میمون غولآسا به نام کینگ کونگ آشنا میکند. به حرکت درآوردن کینگ کونگ شاهکار ویلیس اچ اوبراین (Willis H. O’Brien)، مخترع و متخصص جلوههای ویژه بود که مخاطب را همزمان شگفتزده میکرد و میترساند. فیلم Lost Horizon (1937) به کارگردانی فرانک کاپرا (Frank Capra)، درباره گروهی بازمانده از سقوط یک هواپیما است که در کوههای تبت به دنبال گنج شانگری-لا هستند. فلش گوردون اولین ابرقهرمان دنیای کامیکبوکها است که در چند فیلم سریالی از جمله Flash Gordon: Flash Gordon’s Trip to Mars (1938) به عنوان اولین ابرقهرمان دنیای سینما روی پرده آمد.
فیلم The Wizard of Oz (1939) نقطه عطفی در ژانر فانتزی به شمار میآید. این فیلم فانتزی موزیکال با نمایش دنیای شگفتانگیز و زیبای آز، کاراکترهای رنگارنگ و قطعات موسیقی ماندگار، ژانر فانتزی را متحول کرد. فیلم The Thief of Baghdad (1940) که با فناوری تکنی کالر ساخته شد و از نظر طراحی لباس برای زمان خود شگفت انگیز بود، داستانی از داستانهای هزار و یک شب را روایت میکند. بغداد در این فیلم، شهر قالیهای جادویی پرنده به نمایش کشیده میشود و دزد یه لا قبایی با پیدا کردن یک چراغ جادویی که یک جن در آن زندگی میکند به مصاف وزیر شرور میرود. در فیلم The Picture of Dorian Gray (1945)، که برداشتی از داستان فانتزی دکتر جکیل و مستر هاید، با مردی آشنا میشوید که به دنبال جوانی جاودان است و عواقب آن را نادیده میگیرد.
فیلم Stairway to Heaven (1946) به کارگردانی مایکل پاول (Michael Powell) و نویسندگی امریک پرسبرگر (Emeric Pressburger) که با نام A Matter of Life and Death نیز شناخته میشود داستان خلبانی است که مرگش به دلیل مشکل اداری در برزخ با موانع زیادی روبرو میشود. فیلم La Belle et la Bete (1946) به کارگردانی ژان کاکتو (Jean Cocteau) برداشتی از داستان پریانی دیو و دلبر است. فیلم It’s a Wonderful Life (1946) به کارگردانی فرانک کاپرا، داستان مردی ناامید و سرخورده است که قبل از کریسمس میخواهد خود را بکشد اما فرشتهای او را نجات میدهد. فیلم کمدی Harvey (1950) درباره مرد میانسالی است که دوستی خیالی به هاروی دارد که در واقع خرگوشی تقریبا دو متری است و حکم مرشد او را دارد. فیلم Brigadoon (1954) به کارگردانی وینسنت مینلی (Vincente Minelli)، درباره دهکده افسانهای بریگادون در اسکاتلند است که اهالی آن به خوابی ۱۰۰ ساله میروند.
جرج پل – جادوگر سینما
جرج پل (George Pal) و ری هریهاوزن (Ray Harryhausen) بسیاری از تکنولوژیهای امروزی جلوههای ویژه را خلق کردند و تکنولوژی انیمیشن استاپ موشن را سر و شکل دادند. سینمای فانتزی و علمی تخیلی بدون این دو احتمالا هیچوقت جان نمیگرفت. جرج پل برای فیلم Destination Moon (1950) جایزه اسکار بهترین جلوههای ویژه را گرفت. او برای فیلم When Worlds Collide (1951) و فیلم The War of the Worlds (1953) نیز جایزه اسکار بهترین افکتهای بصری را گرفت. اولین فیلم جرج پل به عنوان کارگردان، فیلم Tom Thumb (1958) بود که اسکاری دیگر برای او به ارمغان آورد.
جرج پل فیلم The Time Machine (1960) را بر اساس داستان اچ جی ولز (H. G. Wells) ساخت که باز هم در شاخه اسکار بهترین جلوههای ویژه بصری برنده جایزه اسکار شد. در این فیلم، راد تیلور (Rod Taylor) نقش مردی را بازی میکند که به سال 802 هزار و 701 پس از میلاد مسیح سفر میکند و درگیر نبرد الویزها و مورلاکها میشود که بازماندگان نسل بشر هستند. پل در سال 1962 یکی از سازندگان فیلم سه قسمتی سینرامای The Wonderful World of the Brothers Grimm (1962) بود و در سال 1963 نیز فیلم کمدی وسترن فانتزی 7 Faces of Dr. Lao را ساخت که درباره یک نمایشگر دورهگرد با بازی تونی رندال (Tony Randall) است که به شخصیتهای مختلفی از جمله مدوسا، مرلین جادوگر، مرد برفی کریه و یک افعی سخنگو تغییر شکل میدهد.
ری هریهاوزن – پدر جلوههای ویژه سینمایی
ری هریهاوزن عامل اصلی ساخته شدن بسیاری از فیلمهای فانتزی کلاسیک است. او که شاگرد ویلیس اوبراین بود و از او استاپ موشن را یاد گرفت، متخصص طراحی و به حرکت درآوردن هیولاها و موجودات غولپیکر با ظواهری عجیب بود. ری هریهاوزن با فیلم Mighty Joe Young (1949) توانست از زیر سایه استاد خود بیرون بیاید. او سپس در فیلم The Beast from 20,000 Fathoms (1953) مشغول به کار شد. این فیلم درباره یک ردوساروس عظیمالجثه بود که به نیویورک حمله میکند. ری هریهاوزن در فیلمهای فانتزی علمی – تخیلی دیگری در دهه 50 میلادی از جمله فیلم It Came from Beneath the Sea (1955)، فیلم Earth vs. The Flying Saucers (1956)، فیلم 20 Million Miles to Earth (1957) و فیلم The 7th Voyage of Sinbad (1958) به عنوان مسئول جلوههای ویژه به فعالیت خود در سینما ادامه داد. در فیلم Th 7th Voyage of Sinbad، ری هریهاوزن موجودات متعددی از جمله یک تک چشم، یک اژدها، یک زن مارگون و اسکلتهایی شمشیر به دست را به حرکت در آورد. مبارزه شاهزاده سندباد با این اسکلتها در سینما نمادین و انقلابی به شمار میرود.
به لطف خلاقیت و هنر ری هریهاوزن، در فیلم The 3 Worlds of Gulliver (1959)، لمل گالیور به دنیای کوچک لیلیپوت و دنیای عظیم برابدیگناگ سفر میکند، عدهای زندانی در فیلم Mysterious Island (1959) با بالون به جزیرهای اسرارآمیز فرار میکند، با یک خرچنگ غول پیکر مبارزه میکنند و با کاپیتان نیمو ملاقات میکنند و در فیلم کلاسیک Jason and the Argonauts (1963)، جیسون از یک سنگ عظیم در حال سقوط فرار میکند و با موجوداتی مانند یک هایدرای هفت سر و مجسمه یک تالوس متحرک مقابله میکند و با ارتشی از اسکلتهای متحرکت مبارزه میکند.
ری هریهاوزن در دهههای 60 و 70 میلادی، مسئول جلوههای ویژه فیلمهای فانتزی و علمی تخیلی متعددی از جمله فیلم The First Men in the Moon (1964) برگرفته از رمان اچ جی ولز، فیلم The Valley of Gwangi (1969)، فیلم The Golden Voyage of Sinbad (1974) و فیلم Sinbad and the Eye of the Tiger (1979) بود. در فیلم Clash of the Titans (1981)، ری هریهاوزن به شکل شگفت آوری یک مدوسا، یک تکچشم و پگاسوس، اسب بالدار اساطیر یونان باستان را به حرکت در آورد.
جیم هنسون – پیدایش عروسکها در سینما
فیلم The Dark Crystal (1982) به کارگردانی فرانک آز (Frank Oz) و جیم هنسون (Jim Henson)، فیلمی فانتزی مناسب خانواده بود که از عروسکهای مختلف به جای استاپ موشن، انیمیشن یا بازیگران واقعی بهره برد.
جیم هنسون که متخصص عروسکگردانی بود، در سال ۱۹۶۹ مجموعه تلویزیونی Sesame Street را ساخت و کاراکترهای معروف او از جمله کرمیت قورباغه، رولف سگه و ارنی هنوز بسیار محبوب هستند. او در سال 1986، فیلم Labyrinth را به تهیهکنندگی جرج لوکاس و بازی دیوید بووی (David Bowie) و جنیفر کانلی (Jennifer Connolly) ساخت و از عروسکهایش به عنوان هیولا استفاده کرد. آخرین فیلم سینمایی جیم هنسون، فیلم The Witches (1990) اقتباسی از رمان رولد دال (Roald Dahl) بود.
پس از مرگ جیم هنسون در سال 1990، استفاده از عروسکها در سینما و تلویزیون دیگر مانند گذشته رواج نداشت اما هر از چند گاهی، تلاشهایی برای بازگرداندن مخلوقات او به سینما شکل گرفته است. در سال 2011، فیلم The Muppets به کارگردانی جیمز بابین (James Bobin) ساخته شد. در این فیلم، والتر، یک عروسک دستی و برادر انسانش، گری، به کرمیت قورباغه کمک میکنند تا بار دیگر نمایش ماپتها را احیا کند. دنبالهای برای این فیلم در سال 2014 به نام Muppets: Most Wanted ساخته شد که به اندازه فیلم اول موفق نبود. کمپانی دیزنی تلاش کرد تا سریال The Muppets Show را در قالب یک سریال کمدی ماکومنتری به نام the muppets احیا کند اما این سریال پس از یک فصل کنسل شد.
علاوه بر ماپتها، فیلم The Dark Crystal نیز توسط استودیو فیلمسازی The Jim Henson Company در قالب یک سریال بازگشت. سریال The Dark Crystal: Age of Resistance پیش درآمدی برای فیلم The Dark Crystal بود و از صداپیشگان معروفی چون تارون اجرتون (Taron Edgerton)، آنیا تیلور جوی (Anya Taylor Joy)، ناتالی امانوئل (Natalie Emmanuel)، سایمون پگ (Simon Pegg) و مارک همیل (Mark Hamill) بهره میبرد. این سریال از سرویس نتفلیکس پخش شد و پس از یک فصل کنسل، با وجود نقدهای مثبتی که دریافت کرد، به دلیل هزینههای زیاد تولید کنسل شد و بار دیگر نشان داد که نسل امروزی علاقه چندانی به عروسکهای سخنگو ندارد.
ذهن بی حد و مرز تری گیلیام
تری گیلیام که کار خود را به عنوان عضوی از گروه کمدی مانتی پایتون آغاز کرد، با سه گانه فانتزی خود، جای پایش را به عنوان فیلمسازی بیمانند و تکرار نشدنی در سینمای فانتزی تثبیت کرد. فیلم Time Bandits (1981)، یک فیلم فانتزی درباره پسر جوانی با بازی کریگ وارناک (Craig Warnock) و شش دوارف است که از دورههای زمانی مختلف عبور میکنند. فیلم Time Bandits به شدت یادآور آثار کمدی گروه مانتی پایتون بود. فیلم The Adventures of Baron Munchausen (1988)، درباره یک داستانپرداز دورهگرد به نام بارون است که در سفرهایش با کاراکترهای مختلفی از جمله سر یک پادشاه، یک زن اغواگر به نام ونوس و وولکان، خدای آتشفشانها دیدار میکند. سبک بصری و فضای غریب فیلم به یکی از صفات بارز فیلمهای تری گیلیام تبدیل شد. فیلم The Fisher King (1991) درباره یک دی جی رادیویی با بازی جف بریجز (Jeff Bridges) و یک دلال بورس بیخانمان با بازی رابین ویلیامز (Robin Williams) است که به دنبال رستگاری هستند.
دنیای گروتسک تیم برتون
تیم برتون با فیلم Beetlejuice (1988) خود را به عنوان یک کارگردان ژانر فانتزی معرفی کرد و خیلی سریع به شهرت رسید. کمدی سیاه فیلم Beetlejuice در کنار جلوههای بصری و فضای فیلم و کاراکترهای جذاب و خاص تیم برتون، عوامل موفقیت این فیلم بودند. تیم برتون سپس فیلم Batman را ساخت تا نشان دهد در زمینه فیلمهای استودیویی نیز بسیار ماهر است. فیلم Edward Scissorhands (1990) اولین همکاری تیم برتون و جانی دپ (Johnny Depp) بود که اکنون پس از گذشت ۳۱ سال هنوز اثری تأثیرگذار و دوست داشتنی درباره افرادی خوش قلب است که به دلیل تفاوتهایشان از جامعه طرد میشوند. تیم برتون با فیلمهای خاص و دیدنی Batman Returns، Mars Attacks!، Sleepy Hollow، Big Fish، Charlie and the Chocolate Factory و انیمیشن استاپ موشن Corpse Bride تا مدتها به عنوان یکی از بهترین کارگردانهای ژانر فانتزی شناخته میشد اما اکنون سالها است که دیگر اثری از نبوغ و خلاقیت منحصربفرد او دیده نمیشود.
زیرشاخهها
ژانر فانتزی دارای زیرشاخههای متعددی است که البته، این زیرشاخهها، نقاط اشتراک زیادی دارند و تعیین وجه تمایز مشخص میان آنها، کار دشواری است.
بارزترین زیرشاخه فیلمهای فانتزی، «فانتزی شدید» و «شمشیر و جادو» هستند. هر دو دستهبندی، شامل پسزمینههای نیمه قرون وسطایی، کاراکترهای جادوگر، موجودات جادویی و دیگر المانهای داستانهای فانتزی هستند. فیلمهای فانتزی شدید، دارای دنیاهای فانتزی غنیتری هستند و کاراکترها از نظر شخصیتی، پیچیده و چند بعدی و موضوعات مطرح شده، جدی و بغرنج هستند. معمولا، قهرمان داستان، فردی متواضع است و میان خیر و شر، وجه تمایزی وجود دارد. بسیاری از محققین، رمان «ارباب حلقهها»، اثر جی آر آر تالکین (J. R. R. Tolkien) را نمونه مدرن یک اثر فانتزی شدید در ادبیات، و اقتباس سینمایی آن، به کارگردانی پیتر جکسون (Peter Jackson) را نمونهای کامل از یک فیلم فانتزی شدید میدانند.
فیلمهای شمشیر و جادو، به داستان توجه بیشتری دارند و سکانسهای اکشن، نقش مهمی در فیلم ایفا میکنند و قهرمان داستان، فردی قوی و به دور از پیچیدگیهای شخصیتی فیلمهای فانتزی شدید است که با جادوگری خبیث یا یک نیروی قدرتمند فراطبیعی، مبارزه میکند. اگرچه این فیلمها، نبردی حماسی بین خیر و شر را نمایش میدهند، اما قهرمان داستان، انگیزه سادهای، مانند حفاظت از یک زن ستمدیده یا دهکده را دارد یا میخواهد انتقام بگیرد.
فیلم Conan the Barbarian (1982)، اقتباسی از داستان رابرت ای هوارد (Robert E. Howard)، داستانی شخصی درباره قهرمانی است که قصد دارد تا از فردی تشنه قدرت انتقام بگیرد و شاهزادهای زیبارو را نیز نجات دهد. برخی منتقدان، ترجیح میدهند که به جای عبارت «شمشیر و جادو»، از عبارت «شمشیر و صندل» استفاده کنند، اما بسیاری معتقدند که این عبارت، باید برای فیلمهایی تاریخی استفاده شود که فاقد المانهای یک فیلم فانتزی هستند. عدهای دیگر نیز معتقدند که عبارت «شمشیر و صندل»، مختص فیلمهای کم بودجه، با بازیگری بد و شاخصهای تولیدی سطح پایین است.
دیگر زیرشاخه مهم ژانر فانتزی که در سالهای اخیر، بسیار محبوب شده، فانتزی معاصر است. این فیلمها، وقایع جادویی و فراطبیعی را در دنیای واقعی امروزی به نمایش میگذارند.
فیلمهای انیمیشن اکشن زنده، مانند فیلمهای Mary Poppins، Pete’s Dragon و Enchanted، ساخت دیزنی و فیلم Who Framed Roger Rabbit، فیلمهای فانتزی به شمار میآیند.
فیلمهای فانتزی که داستانهای آنها، پس از مرگ رخ میدهند، فانتزی بنگزی (Bangsian fantasy) نامیده میشوند و به ندرت در سینما، اثری از آنها به چشم میخورد. با این حال، میتوان فیلم کمدی Defending Your Life (1991) به کارگردانی آلبرت بروکس (Albert Brooks) را یک فیلم فانتزی بنگزی دانست. فیلمهای فانتزی تاریخی و فانتزی رمانتیک هم نسبتا کمیاب هستند، اما در فیلم Pirates of the Caribbean: The Curse of the Black Pearl، المانهایی از این دو شاخه به چشم میخورد.
اگرچه فیلمهای ابرقهرمانی و داستانهای پریانی نیز ممکن است به عنوان فیلم فانتزی شناخته شوند، اما عدهای معتقدند که این فیلمها، باید در دستهبندی جداگانهای قرار گیرند.
سینمای فانتزی در صنعت فیلمسازی
به عنوان یک ژانر سینمایی، ژانر فانتزی به اندازه ژانر علمی تخیلی، منزلت ندارد. تا مدتها، بسیاری با عبارت «شمشیر و صندل»، این فیلمها را به دلیل ارزشهای تولیدی پایین، بازیگری اغراق شده و جلوههای ویژه ضعیف، فاقد ارزش هنری خطاب میکردند. اما از دهه 90 میلادی به بعد، این ژانر صاحب اعتبار جدیدی شد و موفقیت اقتباسهای سینمایی کتابهای ارباب حلقهها و هری پاتر، در این زمینه بسیار مؤثر بودند. تریلوژی ارباب حلقهها به کارگردانی پیتر جکسون، به دلیل وسعت جاهطلبانه، لحن جدی و پیچیدگی موضوعی، نقش مهمی در اعتبار بخشیدن به این ژانر داشته است. این فیلم هم در گیشه و هم در نزد منتقدان، موفقیتی شگفتانگیز داشت و اولین فیلم فانتزی بود که توانست جایزه اسکار بهترین فیلم را کسب کند. سری فیلمهای هری پاتر نیز از نظر هنری و مخصوصا از نظر تجاری، بسیار موفق بودند و طرفداران بیشماری را کسب کردند.
پس از موفقیت این دو سری، استودیوهای هالیوودی نیز تمایل بیشتری به ساخت فیلمهای فانتزی با بودجه کران نشان دادند. از جمله این فیلمها، میتوان به اقتباس از سهگانه نارنیا، اثر سی اس لوئیس (C. S. Lewis)، اقتباس سینمایی رمان نوجوانانه Eragon، اقتباس سینمای کتاب The Dark is Rising، اثر سوزان کوپر (Susan Cooper)، اقتباس سینمایی رمان Inkheart، اثر کورنلیا فانکه (Cornelia Funke)، اقتباس سینمایی از رمان The Golden Compass، اثر فیلیپ پولمن (Philip Pullman)، اقتباس سینمایی از رمان The Spiderwick Chronicles اثر هالی بلک (Holly Black) و شو تلویزیونی Avatar: The Last Airbender از شبکه نیکلودیون اشاره کرد.
فیلمهای فانتزی اخیر، از جمله سری ارباب حلقهها، فیلمهای اول و سوم سری نارنیا و فیلمهای دوم، چهارم و هفتم سری هری پاتر، در ماههای نوامبر و دسامبر اکران شدهاند. این در حالی است که اکثر فیلمهای علمی تخیلی، در تابستان اکران میشوند. اکران فیلمهای دزدان دریایی کارائیب در تابستان، نشان داد که هالیوود، قصد دارد تا فیلمهای فانتزی خود را نیز در تابستان اکران کند و تا با فیلمهای سرگرمکننده تابستانی رقابت کنند.
شاید برای شما جالب باشد:
- اصطلاحاتی که باید قبل از تماشای فیلم Dune یاد بگیرید
- بهترین فیلم های جنایی گنگستری غیر آمریکایی که باید ببینید
تاریخچه
فیلمهای فانتزی، تاریخی به قدمت سینما دارند. اما تا سال 1980، تعداد فیلمهای فانتزی، بسیار کم بودند و در دهه 80 میلادی، رشد تکنولوژی و افزایش علاقه مخاطبان به این سبک داستانی، باعث افزایش تولید این فیلمها شد.
1900 – 1929
در دوران سینمای صامت، فرانسویها، از جمله ژرژ ملیس (Georges Melies)، علاقه زیادی به فیلمهای فانتزی نشان دادند. مهمترین فیلم این دوره، فیلم Voyage Dans La Lune (1902) بود. در دوران طلایی سینمای صامت (1918 – 1926)، داگلاس فیربنکس، فیلمهای The Thief of Bagdad (1924) به کارگردانی داگلاس فیربنکس، Die Nibelungen (1924) به کارگردانی فریتز لانگ و Destiny (1921)، از جمله فیلمهای مطرح فانتزی بودند. از دیگر فیلمهای فانتزی این دوره، میتوان به فیلم رمانتیک Phantom به کارگردانی اف دبلیو مورنا (F. W. Murnau)، فیلم Tarzan of the Apes با بازی المو لینکلن (Elmo Lincoln) و فیلم The Sorrows of Satan به کارگردانی دی دبلیو گریفیث (D. W. Griffith) اشاره کرد.
دهه 30
پس از پیدایش صدا در سینما، مخاطبان از تمام ردههای سنی، به فیلم The Wizard of Oz (1939) توجه نشان دادند. از دیگر فیلمهای شاخص این دهه، میتوان به فیلم King Kong (1933) و فیلم She (1935)، درباره ملکهای آفریقایی که حکم یک الهه را برای پیروانش دارد، اشاره کرد. فیلم Lost Horizon (1937)، به کارگردانی فرانک کاپرا (Frank Capra)، مخاطبان را به قلمرو فانتزی شانگریلا، جایی که مردماناش پیر نمیشوند، برد. از دیگر فیلمهای فانتزی شاخص دهه 30، میتوان به Tarzan the Ape Man (1932) با بازی جانی وایزمولر (Johnny Weissmuller) و The Mistress of Atlantis (1932) به کارگردانی جی دبلیو پابست (G. W. Pabst) اشاره کرد. فیلم هیولایی The Mummy، توسط کمپانی Universal، در سال 1932 عرضه شد و المانهای وحشت را با المانهای رمانتیک و فانتزی ترکیب کرد. از فیلمهای سبکبال و کمدی این دوره، میتوان به فیلم Death Takes a Holiday (1934) اشاره کرد که در آن، فردریک مارچ (Fredrick March)، نقش مرگ را بازی میکند که برای سه روز، در کالبد یک انسان فرو میرود. در فیلم Topper (1937) نیز مردی توسط دو شبح موذی، تحت تعقیب قرار میگیرد.
دهه 40
در دهه 40 میلادی، شاهد فیلمهای فانتزی رنگی، از جمله فیلم The Thief of Bagdad (1940) به کارگردانی الکساندر کوردا (Alexander Korda) و Jungle Book (1942) بودیم. در سال 1946، فیلم Beauty and the Beast به کارگردانی ژان کاکتو (Jean Cocteau)، به دلیل المانهای سوررئال و گسترش مرزهای ژانر داستانهای پریانی، مورد ستایش قرار گرفت. فیلم Sinbad the Sailor (1947)، با بازی داگلاس فیربنکس جونیور نیز، با این که یک فیلم فانتزی نیز نیست، اما حال و هوای یک فیلم فانتزی را القا میکند.
تعداد زیادی فیلم با المانهای فانتزی بنگزی و ماورایی در زمان جنگ جهانی دوم ساخته شدند که از آنها، میتوان به Beyond Tomorrow (1941)، The Devil and Daniel Webster (1941)، Here Comes Mr. Jordan (1941)، Heaven Can Wait (1943)، موزیکال Cabin in the Sky (1943)، کمدی The Horn Blows at Midnight (1945) و فیلمهای رمانتیک The Ghost and Mrs. Muir (1947)، One Touch of Venus (1948) و Portrait of Jennie (1948) اشاره کرد.
فیلم Anchors Aweigh، با بازی جین کلی، اگرچه یک فیلم فانتزی نیست، اما دارای سکانسی به نام «پادشاهی که نمیرقصد» است که در آن، جین کلی با «جری موش»، کاراکتر معروف انیمیشن تام و جری، آواز میخواند و میرقصد. بعدها، در سریال انیمیشن Family Guy، در یک قسمت جای جری موش با استوی گریفین عوض شد!
این آثار، دارای المانهای فانتزی شدید یا شمشیر و جادو رایج در فیلمهای فانتزی نیستند و به همین دلیل، بسیاری از منتقدان، آنها را آثار فانتزی به شمار نمیآورند.
دهه 50
در دهه 50 شاهد چند فیلم فانتزی بزرگ، از جمله Darby O’Gill and the Little People و The 5000 Fingers of Dr. T، نوشته دکتر سئوس (Dr. Seuss) بودیم. تریلوژی عرفانی ژان کاکتو که در سال 1930 آغاز شده بود، در سال 1959 خاتمه یافت. این تریلوژی بر اساس اسطورههای یونانی ساخته شده بود میتوان آن را فیلمی فانتزی سوررئال دانست. الکساندر پتوشکو (Aleksandr Ptushko)، کارگردان روس، سه فیلم حماسی اساطیری، بر اساس داستانهای پریانی روسی، با نامهای Sadko (1943)، Ilya Muromets (1956) و Sampo (1959) ساخت. فیلم Ugetsu Monogatari (1953)، به کارگردانی کنجی میزوگوچی (Kenji Mizoguchi)، داستانی اشباح کلاسیک ژاپنی با موضوع عشق و خیانت را تعریف میکند.
از دیگر فیلمهای مطرح دهه 50 میلادی که دارای المانهای فانتزی هستند یا فیلم فانتزی به شمار میآیند، میتوان به فیلم Harvey (1950)، بر اساس افسانه سلتیک پوکا (puca)، فیلم Scrooge (1951) بر اساس داستان A Christmas Carol، نوشته چارلز دیکنز و The Seventh Seal (1957)، به کارگردانی اینگمار برگمان (Ingmar Bergman) اشاره کرد. فیلم انیمیشن Alice in Wonderland (1951)، محصول دیزنی نیز یک اثر فانتزی کلاسیک به شمار میآید.
در دهه 50، فیلمهای فانتزی کم بودجه، بر اساس افسانههای یونانی و عربی ساخته شدند. از معروفترین آنها، میتوان به فیلم The 7th Voyage of Sinbad (1958) اشاره کرد.
دهه 60
ری هریهاوزن (Ray Harryhausen)، در دهه 60 میلادی جلوههای ویژه چندین فیلم فانتزی، از جمله Jason and the Argonauts (1963) را ساخت. بسیاری، این فیلم را اوج هنری هریهاوزن، در زمینه استاپ موشن (stop-motion) برای زنده کردن مجسمهها، اسکلتها، هرپیها، هایدرا و دیگر موجودات افسانهای میدانند. از دیگر کارهای هریهاوزن، میتوان به فیلمهای فانتزی و علمی تخیلی Mysterious Island (1961) بر اساس داستان ژول ورن (Jules Verne)، One Million Years B.C. (1966) با بازی راکل ولچ (Raquel Welch) و The Valley of Gwangi (1969) اشاره کرد.
تعداد زیادی فیلم رده B ایتالیایی، بر اساس افسانههای کلاسیک و با الهام از فیلمهای «شمشیر و صندل» ساخته شدند که از آنها، میتوان به سری Maciste اشاره کرد. اما دهه 60، تقریبا عاری از فیلمهای فانتزی بود. فیلم فانتزی 7 Faces of Dr. Lao، با بازی تونی رندال (Tony Randall) و بر اساس کاراکترهای اساطیری یونانی، در سال 1964 عرضه شد و اقتباس تئاتر موزیکال Camelot در سال 1967، فاقد تمام المانهای فانتزی آن بود. همچنین، در سال 1965، اقتباس جدیدی از رمان She با بازی اورسولا اندرس (Ursula Andress) و دنباله آن با نام The Vengeance of She (1968) ساخته شد. فیلم Chitty Chitty Bang Bang (1968) نیز بر اساس داستانی نوشته یان فلمینگ (Ian Fleming) و فیلمنامه روالد دال (Roald Dahl) ساخته شد.
دهه 70
در فیلم Monty Python and the Holy Grail (1975)، افسانه آرتور به شکلی هزلگونه به نمایش گذاشته شد. هریهاوزن نیز با دو فیلم The Golden Voyage of Sinbad (1974) و Sinbad and the Eye of the Tiger (1977) به سینما بازگشت. انیمیشن Wizards (1977) موفقیت کمی در گیشه داشت و تبدیل به یک فیلم کالت شد. فیلم Noah (1975) نیز هیچگاه روی پرده نرفت و پس از عرضه در قالب DVD در سال 2006، تبدیل به یک فیلم کالت شد. عدهای فیلم Oh God! (1977) با بازی جرج برنز (George Burns) را یک فیلم فانتزی میدانند و فیلم Heaven Can Wait (1978) نیز یک فانتزی بنگزی موفق بر اساس فیلم Here Comes Mr. Jordan (1941) بود.
در این دهه چند فیلم فانتزی کم بودجه با مضمون «دنیای گمشده»، از جمله فیلم The Land that Time Forgot (1975) نیز ساخته شدند، اما در کل، در دهه 70 میلادی نیز سینمای فانتزی جایی در میان جریان اصلی هالییود نداشت. فیلمهای Bedknobs and Broomsticks (1971) و Willy Wonka & the Chocolate Factory (1971) از این قاعده مستثنا بودند.
دهه 80
در دهه 80 میلادی، فیلمسازان با نگاهی جدید به سراغ افسانهها و اساطیر رفتند. ری هریهاوزن، در فیلم Clash of the Titans (1981)، خدایان یونانی را زنده کرد و جان بورمن (John Boorman) با فیلم Excalibur (1981)، بار دیگر به سراغ داستان آرتورشاه رفت. فیلم Legend (1985) به کارگردانی ریدلی اسکات و سهگانه فانتزی تری گیلیام (Terry Gilliam)، شامل فیلمهای Time Bandits، Brazil و The Adventures of Baron Munchausen، آثار فانتزی با نگاهی هنری و داستانهایی تأمل برانگیز بودند. با فیلم Conan the Barbarian (1982)، سبک شمشیر و جادو بار دیگر جان گرفت و پس از آن، فیلمهای Krull (1983) و Fire and Ice (1983) با همین فرمول ساخته شدند. داستانهای پریانی نیز با فیلمهای Ladyhawke (1985)، The Princess Bride (1987) و Willow (1988)، دوباره محبوب شدند.
همچنین، در دهه 80 شاهد ترکیب پسزمینههای مدرن و سینمای اکشن با مضامین فانتزی و شگفتانگیز بودیم. فیلم Big Trouble in Little China (1986)، شاهکار جان کارپنتر (John Carpenter) با بازی کرت راسل (Kurt Russell)، طنز، هنرهای رزمی و داستانهای فولکلور چینی را در یک شهرک چینی در آمریکای مدرن به تصویر کشید. فیلم Highlander درباره یک شمشیرزن نامیرای اسکاتلندی، در همان سال عرضه شد.
جیم هنسون، دو فیلم فانتزی ماندگار The Dark Crystal و Labyrinth را در دهه 80 ساخت و رابرت زمکیس در فیلم Who Framed Roger Rabbit، کاراکترهای کارتونی معروف، از جمله میکی ماوس، دنالد داک، باگز بانی، دافی داک، وایل ای کایوتی، رود رانر، سیلوستر موش، توییتی و جیمینی کریکت را کنار هم گرد آورد.
فانتزی مدرن
در سال 1988، تام هنکس در فیلم Big، نقش پسر 13 سالهای را بازی کرد که یک شبه، تبدیل به مردی 30 سالهمیشود. فیلم خیالانگیز و غمانگیز Edward Scissorshands (1990) به کارگردانی تیم برتون (Tim Burton)، درباره مرد جوانی با بازی جانی دپ (Johnny Depp) است که به جای دست، قیچی دارد. فیلم کمدی فانتزی The Mask (1994) نیز درباره یک کارمند ساده دست و پا چلفتی است که با به دست آوردن یک ماسک جادویی، تبدیل به موجودی بیشفعال با صورتی سبز رنگ میشود. در فیلم About Time (2013)، دامال گلیسن (Domnhall Gleeson) نقش مرد جوانی را بازی میکند که متوجه میشود خانواده او قدرت سفر در زمان را دارند و از این قدرت استفاده میکند تا به عشق زندگیاش برسد.
فرانچایزهای فانتزی
فیلم فانتزی حماسی ماجرایی The Lord of the Rings: The Fellowship of the Ring (2001)، به کارگردانی پیتر جکسون، ژانر فانتزی را به اوج محبوبیت خود رساند. این فیلم و دو قسمت دیگر آن، داستانهای سرزمین میانه و تلاشهای هابیتها، دوارفها و الفها برای زنده ماندن را بر اساس کتابهای جی آر آر تالکین به تصویر میکشد. پس از موفقیت این سه گانه، جکسون به سراغ پیشدرآمدی برای آن، در قالب سهگانه The Hobbit رفت و بار دیگر قلب طرفداران سرزمین میانه را به دست آورد.
پس از موفقیت کتابهای هری پاتر، نوشته جی کی رولینگ (J. K. Rowling)، کمپانی برادران وارنر، حقوق سینمایی آن را خرید و شروع به ساخت فیلم بر اساس این کتابها کرد. فیلم Harry Potter and the Sorcerer’s Stone (2001)، اگرچه فیلم متوسطی بود، اما فروش آن فوقالعاده بود و هر هفت کتاب هری پاتر، در قالب هشت فیلم به پرده سینماها آمدند. پس از پایان فیلمهای اصلی، این فرنچایز در قالب فیلمهای Fantastic Beasts با تمرکز روی شخصیت نیوت اسکمندر به کار خود ادامه دادند.
موفقیت سری هری پاتر، راه را برای فیلمهای فانتزی نوجوانانه باز کرد، اما هیچ کدام به اندازه فیلم The Chronicles of Narnia : The Lion, The Witch and the Wardrobe (2005) موفق نبودند. این فیلم بر اساس کتابی نوشته سی اس لوئیس ساخته شد و داستان چهار کودک را در زمان جنگ جهانی دوم تعریف میکند که از طریق یک کمد، وارد سرزمین جادویی نارنیا میشوند و با کمک اصلان، شیر سخنگویی که حکم ناجی موعود را برای این سرزمین دارد، جادوگر سفید را شکست میدهند. فیلم The Chronicles of Narnia نیز به صورت یک سهگانه عرضه شد.
فیلم The Pirates of the Caribbean: The Curse of the Black Pearl (2003) به کارگردانی گور وربینسکی (Gore Verbinski) بر اساس یکی از جاذبههای پارکهای تفریحی دیزنی ساخت شد و به شکل غیرمنتظرهای موفقیتهای زیادی حتی از نظر هنری به همراه داشت و فرنچایز دزدان دریایی کارائیب را به وجود آورد. بازی جانی دپ در نقش جک اسپارو خیلی سریع به یکی از معروفترین و محبوبترین کاراکترهای دیزنی تبدیل شد و کاراکترهای مختلف و نامآشنای افسانههای کارائیب از جمله ریش سیاه و دیوی جونز در این فیلمها حضور داشتند. چهار فیلم دیگر در فرنچایز دزدان دریایی کارائیب ساخته شد اما کیفیت این فیلمها به مرور زمان بسیار افت کرد و دیزنی تصمیم گرفت تا این فرنچایز را با بازیگران و کاراکترهای جدید ریبوت کند.
موفقیت فرانچایزهای ارباب حلقهها و هری پاتر باعث شد تا استودیوهای فیلمسازی برای ساخت فرنچایزهای فانتزی جدید از جمله The Golden Compass یا Percy Jackson تلاش کنند اما هیچ کدام موفق نبودند.
آثار فانتزی در تلویزیون
سریالهای فانتزی معمولا آثاری با شاخصههای تولید سطح پایین و بیشتر مناسب کودکان و خانوادهها بودند. تا قبل از آغاز عصر طلایی تلویزیون با پخش سریالهای The Sopranos و Breaking Bad، توجه چندانی به این ژانر در تلویزیون نمیشد و فقط سریالهایی مانند Buffy the Vampire Slayer یا Supernatural توانستند مخاطبان پر و پا قرصی برای خود پیدا کنند و در میان دیگر آثار تلویزیونی قد علم کنند. پس از اینکه سریال The Sopranos باعث شد تا تلویزیون نیز به عنوان مدیومی برای آثار باکیفیت بزرگسالانه مورد توجه قرار بگیرد، استودیوهای هالیوودی به سمت آن متمایل شدند. از اولین سریالهای فانتزی در این دوران میتوان به سریال Ture Blood اشاره کرد که بر خلاف آثار قبل از خود درباره خونآشامها اثری بیپرده مناسب بزرگسالان بود که ابایی از نشان دادن خشونت و ناهنجاری نداشت و بسیار مورد توجه قرار گرفت، هر چند که فصل آخر آن با انتقادات زیادی مواجه شد.
سریال Game of Thrones (2011) بر اساس کتابهای جی آر آر مارتین (J. R. R. Martin) به دلیل نمایش واقعگرایانه و بیپرده یک دنیای فانتزی خشن، سرد، بیروح و در عین حال زیبا و دیدنی با کاراکترهای چندلایه و داستانی حماسی بسیار مورد توجه قرار گرفت و تا حد بسیار زیادی در فصلهای آغازین خود، کلیشههای رایج آثار فانتزی حماسی را در هم شکست. این سریال نه تنها شبکه HBO را به یکی از مقاصد مخاطبان جوان برای آثار فانتزی و علمی تخیلی تبدیل کرد، بلکه به شدت مورد توجه منتقدان قرار گرفت و به پدیدهای در فرهنگ پاپ نه فقط آمریکا، بلکه تمام دنیا تبدیل شد. با این وجود پروسه سخت ساخت این سریال، عدم داشتن منبع اقتباسی مناسب برای فصلهای پایانی و گرفتاری سریالی که زمانی سنتشکن محسوب میشد به دام کهنالگوها باعث شد تا فصل آخر آن با انتقادات بسیار زیادی مواجه شود. با وجود پایان بحثبرانگیز سریال Game of Thrones، بسیاری از شبکههای تلویزیونی و سرویسهای استریم به ژانر فانتزی بیشتر توجه کردند و تلاش کردند تا جایگزینی برای آن پیدا کنند که البته عمده این سریالها، بعد از یک فصل کنسل شدند.
سریال The Witcher (2019) که در سال 2019 از شبکه نتفلیکس پخش شد، به پشتوانه موفقیت بازی The Witcher 3: Wild Hunt و مخاطبان متعدد آن و حضور هنری کویل (Henry Cavill) در نقش گرالت از ریویا، توانست به پدیده جدید ژانر فانتزی در تلویزیون تبدیل شود. علیرغم فصل اول ضعیف این سریال، استقبال مخاطبان آنقدر بالا بود که شبکه نتفلیکس، قبل از پخش فصل دوم، این سریال را برای فصل سوم نیز تمدید کرد.
در ادامه به بررسی اطلاعات منتشر شده از بازی Assassin’s Creed Shadows میپردازیم.
امسال اولین دوره جوایز سینمایی لوکتو برگزار میشود. برای اطلاع از نامزدهای این جوایز، با لوکتو همراه باشید.
در این مطلب تمام وقایع داستانی رخ داده در جهان یکپارچه رمدی پیش از شروع داستان بازی Alan Wake 2 را شرح میدهیم. با لوکتو همراه باشید.
در این ویدیو به سراغ آنباکس و بررسی کنترلر حرفهای Razer Wolverine v2 Pro رفتیم. با ما همراه باشید.
در این ویدیو پرفروشترین کنسول بازی را معرفی میکنیم و درصد فروش همه کنسولهای نسل نهم را بررسی میکنیم. با لوکتو همراه باشید.