توجه: نقد سریال Midnight Mass دارای اسپویلر است. اگر این سریال را ندیدهاید، فقط نکات مثبت و منفی آن را بخوانید.
مایک فلنگن (Mike Flanagan)، خالق سریال Midnight Mass در سالهای گذشته با دو سریال The Haunting of Hill House و The Haunting of Bly Manor توانایی خود را در خلق تعلیق، ترس و تحریک احساساتی که مخاطب را از معذب میکنند، نشان داده بود. سریال Midnight Mass، جدیدترین اثر او که در ۹ قسمت از نتفلیکس پخش شد، به سان کارهای دیگر او، اثری است که به کندی داستان خود را میشکافد و با به بازی گرفتن احساسات مخاطب خود، در او حس ناامنی ایجاد میکند.
سریال Midnight Mass، با تصادفی وحشتناک آغاز میشود. رایلی پسر جوانی است که پس از یک شب مست کردن، با ماشین کوچک دختر نوجوانی تصادف کرده و او را کشته است. او در حال دعا کردن برای جان دختر و قصر رفتن از مخمصه است ولی به جرم قتل به چهار تا ۱۰ سال زندان محکوم میشود یا به عبارت دیگر، دعای او بیجواب باقی میماند. رایلی به خاطر رفتار خوب خود، پس از چهار سال از زندان آزاد میشود و اکنون که همه چیز را از دست داده است، به زادگاه خود، جزیره کراکت باز میگردد. در همین هنگام، پدر پل، جایگزین اسقف پرویت، کشیش پیر کلیسای سن پاتریک در کراکت میشود. با ورود تقریبا همزمان این دو، کم کم اتفاقات عجیبی در جزیره رخ میدهند.
اپیزود اول سریال Midnight Mass، صرف معرفی کاراکترهای سریال میشود، امری که مایک فلنگن در آن متبحر است. شخصیتهای سریال نیز اگرچه به وضوح به دو دسته خوب و بد تقسیم میشوند، اما ملموس و قابل درک هستند. مایک فلنگن که معمولا با بازیگران ثابتی کار میکند، این بار کمی ترکیب بازیگران را تغییر داده است و شاهد چهرههایی مثل زک گیلفورد (Zach Gilford) و هیمیش لینکلیتر (Hamish Linklater) هستیم که هم انتخابهایی عالی برای کاراکترهای خود هستند و هم نقشهای خود را به خوبی ایفا کردهاند. مخصوصا هیمیش لینکلیتر که با بازی فوقالعاده خود باعث میشود تا تنفر از پدر پل بسیار سخت باشد.
تا اپیزود سوم، سریال Midnight Mass به خوبی حس کنجکاوی تماشاگر را برمیانگیزد تا راز پدر پل را کشف کند. آیا او واقعا یک معجزهگر است؟ آیا او فردی مقدس و آسمانی است؟ آیا اسقف پرویت اصلا زنده است؟ اپیزود سوم با نمایش توییست اصلی داستان، به اکثر سوالات پیش آمده برای مخاطب پاسخ میدهد. برای فردی که با اسطوره شناسی و داستانهای فانتزی آشنا است، مبرهن است که اسقف پرویت به یک خون آشام تبدیل شده است و کمتر فردی است که نتواند یک خونآشام را تشخیص دهد. این مسئله تا حد زیادی عامل ترسناک سریال را برای این افراد خنثی میکند اما هدف اصلی مایک فلنگن ارائه یک داستان خونآشامی نبوده است و در سریال نیز حتی یک بار به اینکه اسقف پرویت به یک خون آشام تبدیل شده است یا اصلا خون آشام چیست اشاره نمیشود و کاراکترهای فیلم تصور میکنند که با نوعی بیماری خونی طرف هستند. مانند آنتولوژی The Haunting یا اکثر آثار ترسناک در سینما و تلویزیون، کاراکترهای Midnight Mass نیز با این تصور وجود دارند که موجوداتی خیالی مانند خون آشام، زامبی یا اشباح وجود ندارند (البته در Midnight Mass خبری از زامبی یا شبح، حداقل به شکل کلاسیکشان نیست). این امر باعث میشود تا مخاطب آشنا با این موضوعات، خود را یک قدم جلوتر از کاراکترها ببیند. این ویژگی سریال Midnight Mass به هیچ وجه نقطه ضعفی برای آن محسوب نمیشود.
داستان سریال Midnight Mass را حتی نمیتوان یک داستان خون آشامی دانست. اسقف فرویت، در لحظه مواجهه با این خون آشام، شروع به دعا کردن میکند و موجود با ابهت و ترسناک مقابل خود را یک فرشته میپندارد؛ تصوری که از نگاه اسطوره شناسی چندان هم بیجا نیست. نه تنها فرشتگان در طول تاریخ، در کتب مختلف، همواره موجوداتی بودهاند که از خود خشونت، مرگ، نیستی و نابودی به جا گذاشتهاند، بلکه در بسیاری از داستانهای فانتزی قدیمی نیز ظاهری ترسناک و در عین حال باابهت برای آنها به تصویر کشیده شده است. داستانهای قدیمی مسیحی نیز ریشه در داستانهای عامیانه و فولک اروپایی و خاورمیانهای دارند و عجیب نیست که در خیال مایک فلنگن، خالق سریال Midnight Mass، فرشته و خون آشام یک موجود باشند. حتی در اپیزود پایانی فیلم نیز میبینیم که این «فرشته» لباسی مذهبی به تن کرده است تا به صورت تلویحی به مخاطب نشان داده شود که خبری از خون آشام در این جزیره نیست و او واقعا با یک فرشته مواجه است.
شاید برای شما جالب باشد
- آنباکسینگ نینتندو سوییچ OLED
نکته قوت دیگر سریال Midnight Mass همین است که از ارائه اطلاعات واضح و آماده به مخاطب خود سر باز میزند و از او میخواهد تا برداشت شخصی خود را داشته باشد. از آنجا که هر فردی با توجه به پیشینه فرهنگی و مذهبی خود، قطعا نگاه متفاوت و منحصربفردی خواهد داشت، سریال Midnight Mass برای هر مخاطب جلوهای منحصربفرد خواهد داشت، همانطور که برای مایک فلنگن که به عنوان یک مسیحی کاتولیک بزرگ شده است، جلوهای منحصربفرد دارد.
این فرشته البته منبع اصلی وحشت در سریال Midnight Mass نیست. اگرچه او موجود وحشتناکی است که تقریبا غیر قابل کشتن است، اما با پردهبرداری از او در اپیزود سوم، دیگر چندان ترسناک نیست. منبع اصلی وحشت در سریال Midnight Mass افرادی مانند بو کین هستند. افرادی که برداشتی مطابق میل خود از ایمان دارند و از آن به عنوان سلاحی علیه دیگران استفاده میکنند. افرادی که به دلیل داشتن ایمان خود را برتر از دیگران میدانند ولی از درون افرادی سیاه و فاسد هستند. در سریال Midnight Mass، میبینیم که ایمان نیست که ارزش یک فرد را تعیین میکند، بلکه اعمال او تعیینکننده هستند. اما افرادی مانند بو کین، شهردار کراکت و همسرش، از نظر تعداد بسیار بیشتر هستند. مایک فلنگن قصد ندارد در سریال Midnight Mass، مسیحیت یا هر دین دیگری را نقد یا ترویج کند. هدف او این است که نشان دهد چگونه ایمان کورکورانه و افراطی میتواند باعث نابودی شود.
سریال Midnight Mass نه تنها از نظر مضمون اثری قوی است، بلکه توانایی مایک فلنگن و تیم تولیدی او در ساخت این سریال نیست باعث شده تا با داستانی فوقالعاده گیرا مواجه شویم. فیلمنامه مایک فلنگن از جمله بهترین آثار او به عنوان مؤلف است. جزئیات فوقالعاده داستان در کنار دیالوگها و مونولوگهایی که تأثیری اساسی در وقایع بعد از خود دارند و الهام گرفته از وقایع پیش از خود هستند، باعث شده است تا با یکی از بهترین فیلمنامههای تلویزیونی مواجه باشیم. بازیگران فیلم نیز به لطف فیلمنامه عالی مایک فلنگن توانستهاند هنرنماییهای فوقالعادهای از خوب به جا بگذارند.
مایک فلنگن نیز که با آنتولوژی The Haunting توانایی خود را به عنوان کارگردان نیز نشان داده بود، در سریال Midnight Mass نیز چندین نمای تماشایی و زیبا را ثبت کرده است و به خوبی، بدون اینکه وارد حیطه خودنمایی شود، از نماهای بلند استفاده کرده است. موسیقی متن فیلم نیز فوقالعاده با فضای داستان همخوانی دارد و به فضاسازی جزیره ملعون کراکت کمک کرده است. اما در زمینه چهرهپردازی، سریال دارای مشکلاتی است و گریم بازیگرانی مانند کریستن لمن (Kristin Lehman) و الکس اسو (Alex Essoe) چندان باورپذیر و قابل قبول نیست.
سریال Midnight Mass به دنبال ایجاد ترسهای کوچک لحظهای نیست و نشان میدهد که ایمان چگونه میتواند یک سلاح یا راه رستگاری باشد. فضاسازی فوقالعاده، داستانی درگیرکننده با اتکا به اسطورهشناسی مذهبی و فولک در کنار بازیگرانی که فوقالعاده در نقشهای خود ظاهر شدهاند، منجر به خلق یکی از بهترین سریالهای سال شده است که اگرچه روند کند و مضمون رازآلود آن برای تماشاگر کمطاقت و تنبل ممکن است چندان جالب نباشد، اما تماشای آن به همه دوستداران داستانی جذاب و تأثیرگذار، توصیه میشود.
سریال ۲۰۲۲، سالی سرشار از سریالهای تلویزیونی هیجانانگیز و دیدنی خواهد بود و شاهد پخش سریالهای جدید در کنار فصول آخر تعدادی از سریالهای محبوب سالهای اخیر هستیم. با لوکتو همراه باشید.