فیلم Dune Part I که بر اساس رمان حماسی Dune نوشته فرانک هربرت (Frank Herbert) – این کتاب با نام تلماسه در ایران ترجمه شده است – ساخته شده است، چالش سختی را پیش روی خود داشته است. دنی ویلنوو (Denis Villeneuve) این وظیفه را برعهده داشته است تا جهانبینی فراگیر و تمام نشدنی فرانک هربرت را روی پرده سینما به تصویر بکشد. کتاب Dune اگرچه در سال ۱۹۶۵ منتشر شده است، اما انعکاسی از زمانه خود بوده و نه تنها توانسته گذر زمان را تاب بیاورد، بلکه اکنون در سال ۲۰۲۱، نشانگر دنیایی خیالی است که نه تنها بازتاب تاریخ مدرن بشریت است، بلکه پا را از آن فراتر گذاشته و به اثری تبدیل شده است که ذات و وجود بشر را به تصویر و جایگاه آن در هستی و گیتی را به چالش میکشد. فیلم Dune یا حداقل آنچه که به عنوان قسمت اول فیلم Dune اکران شده است، به خوبی توانسته جانمایه شاهکار هربرت را در همان نیمه اول فیلم، به مخاطب خود ارائه کند.
فراتر از اشارات مذهبی و سیاسیاش، فیلم Dune توانسته دنیایی خیالی را به تصویر بکشد که ساز و کارش، مخاطب را شیفته خود میکند. هر چند حجم اطلاعات ارائه شده به مخاطب بسیار زیاد است، اما این باعث نمیشود که مخاطب گیج شود. در واقع، Dune حاضر به باج دادن به مخاطب، با کاستن از جزئیات بینظیر دنیای خود نیست و از مخاطب دعوت میکند که خود را به دنیا و داستان فیلم بسپارد. این ویژگی آثار علمی تخیلی در سالهای اخیر در آستانه فراموشی بود و فیلم Dune، توانسته این ویژگی را به سینمای علمی تخیلی یادآور شود و همچنین نشان دهد که یک اثر علمی تخیلی چگونه میتواند قدرتمند و تأثیرگذار باشد.
اگرچه دنی ویلنوو از نظر بصری، فیلمهای خارقالعادهای خلق میکند، اما Dune نه فقط با توجه به استانداردهای او، بلکه با توجه به دیگر آثار علمی تخیلی، قدمی رو به جلو است. در فیلم Dune نیز شاهد سبک خاص دنی ویلنوو در فیلمبرداری، استفاده از نور و طراحی خاص محیط هستیم که فیلمهای او را به آثاری متمایز تبدیل میکنند و فیلم Dune در میان کارهای او نیز، اثری خاص و بینهایت زیبا است. ساختمانها، سفینههای فضایی و لباسهای کاراکترها در دنیای Dune با وجود سادگی در طراحی، دارای دقت و جزئیات زیادی هستند و تیم طراحی صحنه و لباس فیلم توانستهاند دنیایی را به تصویر بکشد که علیرغم نمایش محیطی با گرمای سوزان و عاری از حیات، زنده و دارای هویت است.
موسیقی متن زیبای هانس زیمر (Hans Zimmer) نیز کمک کرده است تا هر نمای زیبایی که کریگ فریزر (Craig Fraser)، مدیر فیلمبرداری Dune ثبت کرده است، تبدیل به یک اثر هنری شود. فیلم Dune در تک تک سکانسهای خود، دیدنی و مسحورکننده است، بدون اینکه دارای ثانیهای سکانس اضافی، دیالوگی غیرضروری یا لحظهای بدون ارتباط با خط داستانی باشد.
اگرچه دنی ویلنوو غالبا فیلمهایی با ضرباهنگ کند میسازد، اما فیلم Dune، هر چند در مقایسه با فیلمهای اکشن حماسی عظیم، کندتر است، اما سریعترین فیلم اوست. با وجود ضرباهنگ کند فیلم، مدت زمان دو ساعت و ۳۵ دقیقهای آن حتی برای ثانیهای طولانی و خستهکننده نیست. اگرچه فیلم Dune Part I به گونهای به پایان میرسد که تماشاگر چشم انتظار دنباله آن باشد، اما مخاطب، صرفا به این دلیل که سفرش به این دنیای زیبا به پایان رسیده ناراحت میشود. فیلم Dune، به عنوان یک اکشن حماسی نیز اثری موفق است. دنی ویلنوو تا جایی که توانسته از جلوههای ویژه میدانی استفاده کرده است، اما ترکیب آنها با جلوههای ویژه کامپیوتری، یکدست و بینقص است و سکانسهای اکشن عظیم و پرانفجار فیلم، علاوه بر اینکه هیجانانگیز و نفسگیر هستند، به هیچ وجه در وادی سکانسهای پر از انفجار پوچ و بیمعنی دیگر فیلمهای بزرگ هالیوودی سقوط نمیکند. در واقع، هدف دنی ویلنوو، نمایش انفجار و خشونت به بهانه تهییج تماشاگرش نبوده و از اکشن به خوبی برای پیشبرد داستانش استفاده کرده است.
همچنین اگرچه این فیلم قرار بوده قسمت اول یک داستان کلی باشد، اما دارای چارچوب منسجمی است که به خوبی داستان خود را تعریف میکند و علاوه بر معرفی دنیای بزرگ و پر از جزئیات Dune، شخصیتهایی چند لایه و جذاب را معرفی میکند که مخاطب با دل و جان سرنوشت آنها را دنبال میکند و به آنها اهمیت میدهد. حتی کاراکترهای آنتاگونیست مثل بارون هارکونن – با بازی خیرهکننده استلان اسکارسگارد (Stellan Skarsgard) – نیز در ذهن مخاطب جا خوش میکنند و تأثیر خود را به عنوان قطب منفی این حماسه، روی مخاطب میگذارند.
دنی ویلنوو با هوشیاری از چهرههایی در نقشهای بزرگ و کوچک خود استفاده کرده که در یاد مخاطب میمانند. او نه تنها تیمی قدرتمند از بازیگرانی ماهر در دست داشته است، بلکه آنقدر خوب در کارگردانی آنها در چنین پروژه عظیمی، مهارت به خرج داده است که بازیگران، کاملا در نقشهای خود غرق شدهاند و جدا کردن آنها از این نقشها سخت خواهد بود؛ حتی نقشهای کوتاهی که شاید به نظر برسد، زودتر از آنچه که موعدش بوده، از داستان خارج میشوند. در واقع، دنی ویلنوو این شجاعت را به خرج داده است که از بازیگران بزرگی در این نقشها استفاده کند که خروجشان از داستان، به مخاطب ضربه روحی وارد میکند و همچنین، اصلا به نظر نمیرسد که از این بازیگران، برای استفاده ابزاری از نامشان بهرهبرداری شده است.
در میان بازیگران فیلم، علاوه بر استلان اسکارسگارد تمامنشدنی، دیو باتیستا (Dave Bautista) و جیسون موموآ (Jason Momoa) که معمولا برای بازی در فیلمهای اکشن شناخته میشوند، توانستهاند به لطف فیلمنامه قوی و کارگردانی دنی ویلنوو، تبدیل به دو وزنه غیر قابل جایگزین در داستان فیلم تبدیل شوند. زندایا (Zendaya) علیرغم حضور کمرنگ خود تأثیرگذار است و ربکا فرگوسن (Rebecca Ferguson)، یکی از بهترین نقشهای نوشته شده در فیلمهای علمی تخیلی برای زنان را تبدیل به یکی از بهترین نقشآفرینیهای خود کرده است و با نمایش تصویری کاملا متفاوت از «مادر قهرمان داستان»، از تبدیل شدن این نقش به یک تیپ جلوگیری کرده و آن را به یک کاراکتر ملموس تبدیل کرده است.
در میان بازیگران متعدد فیلم نیز، تیموتی شلامی (Timothee Chalamet) نیز به خوبی توانسته منصب قهرمان داستان را به دوش بکشد. علاوه بر اینکه کاراکتر پل آتریدیس، دچار کلیشههای منتصب به قهرمان سفیدپوست پرهیزکار نشده است، تیموتی شلامی نیز علاوه بر اینکه در این نقش باورپذیر است، بازی بسیار خوبی نیز از خود نشان داده است و توانسته پل آتریدیس را به نمادی از یک قهرمان داستانهای حماسی تبدیل کند.
شاید برای شما جالب باشد
- اصطلاحاتی که باید قبل از تماشای فیلم Dune یاد بگیرید
- فیلم Hereditary و تأثیر غم در فروپاشی انسان
- نقد فیلم A Quiet Place Part II
فیلم Dune، همانگونه که گفته شد، نه تنها بازتابی از دنیای معاصر و کشمکشهای تمامنشدنی بشر است، اما پا را از آن نیز فراتر گذاشته است. دنی ویلنوو به خوبی توانسته ناچیز بودن و پوچی امیال بشر امروزی را در مقابل عظمت هستی به نمایش بگذارد. فیلم Dune نه تنها به مخاطب خود یادآور میشود که بشر چگونه در حال مکیدن جان سیارهای است که روی آن زندگی میکند، بلکه چگونه با بیرحمی توانسته بزرگترین و شرورترین دشمن خود باشد، به گونهای که داشتن یک ناجی برای آن، چیزی فراتر از یک دروغ، توهم یا در بهترین حالت، یک افسانه نباشد. به عنوان یک فیلم علمی تخیلی با المانهای فانتزی سنگین، فیلم Dune، به استاندارد جدیدی برای داستانپردازی تبدیل شده است.
فیلم Dune به کارگردانی دنی ویلنوو، اگرچه محصولی از یک کمپانی بزرگ هالیوودی برای تصاحب گیشهها یا سرویسهای استریم بوده است، اما خوشبختانه، دنی ویلنوو آنقدر اختیار داشته که توانسته این داستان فوقالعاده را تبدیل به اثری منحصر بفرد کند که نه تنها در کارنامه او خواهد درخشید، بلکه به سینمای علمی تخیلی که به لطف فیلمهای پوچ و سیرکگونه هالیوودی، جایگاه و معنای خود را از دست داده بود و تا سطح یک اسباببازی بچگانه پایین آمده بود، اعتبار دوبارهای بخشیده است. تنها ایراد فیلم Dune را میتوان این عنوان کرد که مخاطب برای تماشای قسمت دوم آن، باید تقریبا سه سال دیگر صبر کند.
در این مقاله از سبکهای بازیهای ویدیویی و کامپیوتری، سراغ سبک محبوب استراتژیک رفتهایم که زمانی مترادف با بازیهای کامپیوتری بود. با لوکتو همراه باشید.
نامزدهای نود و چهارمین دوره مراسم جوایز اسکار معرفی شدند. با لوکتو همراه باشید.
آکادمی هنرهای سینمایی و تلویزیونی بریتانیا، نامزدهای جایزه بفتا سال 2022 را معرفی کرد که غیبت بعضی از نامهای معتبر، بسیار مشهود است. با لوکتو همراه باشید.
دنی ویلنوو، کارگردان فیلم Dune به ساخت حداقل سه فیلم براساس رمانهای تلماسه علاقمند است. برای اطلاعات بیشتر با ما همراه باشید.
ساعتی پیش، شبکه E! از نامزدهای جوایز منتخب مردم برای سال ۲۰۲۱ رونمایی کرد با لوکتو همراه باشید.
اولین نفری باشید که برای این پست نظر ارسال می کنید!